به گزارش پایگاه تحلیلی خبری ندای ندوشن؛دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن در بیان شرح سرگذشت خویش کتاب”روزها”را در چهار جلد به چاپ رسانده است.وی در مقدمه جلد نخست کتاب روزها آورده است:«ما در برزخ ميان دو دنيا – دنيائي كه رفت و دنيائي كه در كار آمدن است – زندگي كردهايم كه هيچ نسلي از ايراني، اين موقعيّت را نداشته و نخواهد داشت.»
– «من به شكرانة آنكه دراين «دوران دورانها» زيستهام كه بيش از هر دوران، ژرفا، غم و شادي و زيبائي و زشتي روح بشر را منعكس كرده است، ميكوشم تا ديدهها و خواندهها و شنيدههاي خود را بر قلم آورم، با خلوص و خضوع…»
– «ما پيامآور قرون هستيم ؛ نسلي كه گذشتههاي دور در وجودش به دوران جديد پيوند خورده است.»
– «از همة اينها كه بگذريم، آيا اين نوشتنها، به ياد آوردنها، برسر مزار روزها بازگشتنها نشانة آن نيست كه آرام آرام مرگ بر در ميكوبد، و آيا همة اينها يكي از همان ترفندها نيست، براي آنكه نداي او را با بيم كمتر بشنويم، خود را با گذشتهها مست كنيم…؟»
– «كلاف زمان بآهستگي باز ميشود. ما بر پشت خاطرهها روندگان بر جاي ماندهايم. سفر كننده به صبح گاه عمر، نشستهايم و مينگريم و حكايت ميكنيم: روزي بود و روزگاري…»
و آنگاه اين سؤال پيش آمده است: «سيمرغ يا مگس؟»
– «انسان كيست؟ سيمرغ يا مگس؟ و يا هر دو؟ از ديدگاه طبيعت كور با مگس و حتّي يك «آميب» تفاوتي ندارد. بزرگان گذشتة ما گفتهاند: «آمد مگسي پديد و ناپيدا شد؟»
«ولي همين موجود ناچيز داراي جوهرهاي است كه او را برتر از همة كائنات قرار ميدهد، زيرا كائنات در مغز او متصوّر ميشود، در زير سيطرة فكر او قرار ميگيرد، درحالي كه آن خود از خود بي خبر است.»
– «انسان از اين جهت «برترين» است كه ميداند كه هست، و ميداند كه اين «هست»، نيستي اي در پي دارد، كه تفاوت ميان هستي و نيستي جز همين دانستن و آگاه بودن نيست.»
«بنابراين، تلاش وتكاپوي او در همين دايره گنجيده ميشود: افزودن بر كيفيّت زندگي، و زندگي كردن با آگاهي مرگ. حديث بشر، حديث زندگي و مرگ است. هر كسي از اين بابت براي خود حكايتي دارد. بشنويم…»
نویسنده کتاب روزها،جلد نخست این کتاب که تا شهریور سال1317 را در برمی گیرد در سال 1366،جلد دوم در برگیرنده سالهاي از شهريور1317 تا شهریور 1323در سال1373 و جلد سوم شهریور 1323تا آذر 1334 را در بر می گیرد در سال 1376و جلد چهارم از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ را در بر می گیرد توسط انتشارات یزدان به چاپ رسیده است.
جلد نخست کتاب روزها شامل:
مقدّمه
سيمرغ يا مگس؟
بيابان، تك درخت و جوي آب
پيشة هابيل و پيشة قابيل
شيشههاي رنگي
خدمتگار بزرگوار
اگر پدرم بيمار نبود…
نان گرم و آب سرد
نخستين يادها
وصيّت مادر
زخاك كرببلا بوي سيب ميآيد
مدرسة مباركة كبوده
گوناگوني فصول
كليد باغ ما را ده كه فردامان به كار آيد
روزهاي سعيد آباد
بار ديگر سفر قم
از نسيمي دفتر ايّام بر هم ميخورد
سفر بي بازگشت پدرم
خانوار ماتمزدهاي كه ما بوديم
تلقيني كه بارانِ بر شوره زار بود
ماجراي يك هيئت ب لند پايه
آن شب قدري كه گويند اهل خلوت امشب است
وسواس بيماري مادر
دنياي پرّان مه آلود قصّه
چند سرگرميِ از هيچ بهتر
بيم از بيآزارها
يك مأمور شاعر
بارقههاي شعر فارسي
وزش باد تجدّد
ابناء روزگار به صحرا روند و باغ
ستارة چوپان
«بهار» در كشتزار
آن رستخيز عام كه نامش محرّم است
آنچه زندگي خوانده ميشد
كه دل به درد تو خو كرد و ترك درمان گفت
روز وداع ياران
جلد دوم کتاب روزها شامل:
مقدّمه
رو به بيابان جستجو
بويها و همهمههاي شهر
پانسيون آسيه
يك جند به كودكي به استاد شديم
گذري به كوي ما
قصّههاي شب دراز
سال خوش برف انداز
بازگشت به يادگارها
بهار در شهر بيبهار
بدرقة يك رهسپر سفر نيستي
برو بيا در مزرعه
پشت ديوارهاي بلند
از اين سوي هست تا آنسوي نيست يك لحظه
هواي سنگيني كه آبستن طوفان بود
بازار گرم بيم و اميدها
روشنائيهاي شهر
ماجراي پايانناپذير بُرد
نسيم شمال در خورجين
در كوي بهدينان
در غرب خبرهاست
گويند گريه عقدة دل باز ميكند
اوّلين و آخرين جايزه
پنجرههاي ايران باز ميشود
مي مُغانه
در حجلة كتاب
نگراني مادر
آزادي و ناامني
از نو دورة بيدارباش
عشق خوش سودا
بهار كوتاه و اميد دراز
بشوي اوراق اگر همدرس مائي
زندگي در قلعه
دلدادگي در عسرت
حضور جناب سرگرد
يادي از ايّوب
هميشه پايان شب سيه سفيد نيست
پنجرهاي به ساحت باز
ورود به ايرانشهر
با سرايندگان رهائي ايران آشنا ميشوم
باز هم كتابفروشي مير
فراغتي و كتّابي و گوشة چمني
با چه كوله باري به تهران رفتم؟
جلد سوم کتاب روزها شامل:
بخش نخست
ديباچه
گر نروم، نيستم
روزهاي نخست
نظرة اوّل بر تهران
شبانروزي البرز
دبيرستان
جوّ شهر
آشنائي با «سخن» و «يادگار»
نه اين و نه آن
باز گشت به ده
ششم ادبي
آنچه در شبانروزي ميگذشت
تهران آن زمان
ورود به «سخن»
نخستين كنگرة نويسندگان
پايان دبيرستان
تعطيل تابستان، باز گشت به ده
دانشكدة حقوق
خيابان اسلامبول، از غروب تا نيم شب
حلقة ادبياي كه ما داشتيم
خواندن و نوشتن
آشنائي با هدايت
آشنائي با نيما
جوّ سياسي كشور
اميد بر باد رفته
سالهاي پر از خير
پايان دانشكده
پيروزي آيندة دموكراسي
در جستجوي عشق، نه پرونده
شيراز آن روزها
رهائي از دادگستري
سفر پاريس
آرزوي آسمان و ترس از آسمان
كوي دانشگاه پاريس
آليانس فرانسز
مادموازل انّو
پايان زندگي صادق هدايت
روشنائيهاي شهر
به فرهنگ باشد روان تندرست
آدمي فربه شود از راه گوش
سخني از مطبوعات و نويسندگان
مرگ يك شاعر
پاريس، شهر پتياره، شهر نازنين
در فرانسه چه ميگذشت؟
جدائي از خانم انّو
پايان درس آليانس
محيط سوربون
دانشجويان ايران و فرانسه
سيماي تازهاي از سياست ايران
چه كسي گناهكارتر است، جبّار يا جبرپذير؟
آن سوي مانش
اين جا لندن است
پانسيون پريمروز هيل رود
مسعود فرزاد و گلچين گيلاني
درياي بي موج
باز گشت به پاريس، و بار ديگر سفر به لندن
ديدار با پروفسور آربري
در ايران چه ميگذشت؟
به پيشواز فردا
باز گشت به ايران
من به بوي سر آن زلف پريشان بروم
باز يافت شرق، باز يافت آفتاب بي ابر.
جلد چهارم کتاب روزها
از چهار فصل و یک افزونه (ضمیمه) تشکیل شده است. فصل نخست به خاطرهها و مشاهدات اختصاص دارد و فصل دوم مروری است بر نوشتههای راوی در مقطعی که خاطرات آن روایت میکند. عنوان بخش سوم چنین است: «بعضی از کسانی را که در زندگی شناختم» نویسنده در این بخش نویسنده دربارهی افراد زیر به ابراز نظر پرداخته است: الهیار صالح، حسین نواب، کریم سنجابی، مهدی بازرگان، شمسالدین امیرعلایی، مهدی آذر، بدیعالزمان فروزانفر، محمد معین، محمدعلی جمالزاده، ذبیحالله صفا، محمد محمدی ملایری، محمدتقی دانشپژوه، عباس اقبال آشتیانی، مجتبی مینوی، مسعود فرزاد، محمد فرزان، حسین خطیبی، غلامحسین یوسفی، عبدالحسین زرینکوب، امیرحسین یزدگردی، عباس زریاب خویی، صادق گوهرین، مهدی حمیدی شیرازی، احمد فردید، کریم کشاورز، فریدون کشاورز، محمد قاضی، مجدالدین میرفخرایی، مهدی اخوان ثالث، بیژن جلالی، مصطفی رحیمی، امیرحسین آریانپور، امیرمهدی بدیع، احمد جاوید، پروفسور آسموسن و ابراهیم دسوقی شتا.
فصل چهارم کتاب به دلایل فروپاشی نظام شاهنشاهی میپردازد و عنوان بخش افزوده «انسان متجدد و انسان واپسمانده» است.
دیدگاهتان را بنویسید