به گزارش پایگاه تحلیلی خبری ندای ندوشن؛کشاورزان ندوشنی که بیشتر به نام رعیت معروف هستند، وقتی می خواهند بعد از کشت بذر و برای اولین بار زمین را آبیاری کنند؛ بیل به دست و با دقت حرکت آب را از ابتدا تا انتها کرت دنبال می کنند. گاهی وقت ها با بیل از یک جای زمین خاک را برداشته ، به جای دیگر می ریزند. وقتی دلیل این کار را از آنها جویا شدیم،پاسخ می دادند که آب باید همه جای کرت همراه جلو برود. اگر در یک قسمت کرت آب خیلی جلو بیفتد به معنای آن است که آن قسمت گودتر است، باید خاک را از جای بلند برداشت و ریخت جای گود. ته حرفشان این بود زمینی که قرار است در آن محصولی کشت شود حتما باید هموار باشد. آنها می دانستند آب فقط از قانون جاذبه زمین پیروی می کند نه آدمی زاد و در مسیر حرکتش اول بجایی می رود که گودتر است و تا آن گودی پر نشود؛ به جاهای بلندتر نمی رود. در زمین ناهموار اگر آب کم باشد، جاهای بلند بی آب می ماند و برای اینکه آب به همه جای کرت برسد باید خیلی بیشتر از آنچه معمول است؛ به زمین آب داد. با همه اینها، گیاهانی که در محل بلند می رویند همیشه با کمبود آب مواجهه هستند و بیشتر هم زردرنگ و پژمرده به نظر می آیند. به نظر می رسد گیاهانی موجود در جای گود بخاطر آب بیشتری که دریافت کرده اند، باید سرزنده تر و بهتر از بقیه باشند ولی همیشه این طور نیست. شاید آب اضافه، جای هوای داخل خاک را می گیرد و در نهایت این آب اضافه هم دردی از این گیاهان دوا نمی کند. می توان از همان ابتدا با هموار کردن زمین به همه این مشکلات خاتمه داد. اگر زمین هموار باشد، هم آب کمتری مصرف می شود و هم محصول بیشتر و بهتری به دست می آید.
استان یزد را هم می توان به کرت تشبیهه کرد. منتهی کرتی که ناهموار شده است. مرکز استان و چند شهر دیگر گودی آن و بقیه مناطق مثل ندوشن هم در جای بلند آن جای گرفته اند. سرمایه و امکانات هم مثل آب، ابتدا به جای گود سرازیر شده و تا این گودی ها که برخی بیشتر به گودال شبیه می باشد، از این مواهب لبریز نشود، به جاهای دیگر سوق پیدا نخواهد کرد. نتیجه این ناهمواری برای شهر یزد، رونق اقتصادی قابل توجهی بوده است که هم مردمان ساکن این شهر را صاحب یک زندگی خوب کرده و هم انگیزه قوی را برای مهاجرت مردمان از نقاط دور و نزدیک به این شهر فراهم گردیده است. به عبارت دیگر، در شهر یزد آنقدر شغل ایجاد شده بود که مردمان سایر بلاد هم از آن مستفید شده اند؛ در حالی که در چند کیلومتر آن طرفتر جاهایی بود که مردمانش به دلیل نداشتن شغل و تامین حداقل زندگی مجبور شدند دل از زادگاهشان بکنند و عازم دیار غربت شوند. این طور شد که جمعیت این گونه روستاها و شهر ها روزبه روز کاسته شده و بجای آن جمعیت شهر یزد به طور سرسام آوری رو به فزونی نهاد. آبادی هایی که قرن ها در برابر طبیعت سرکش و ناسازگار ایستادگی کرده بودند، حالا در نبرد با خواسته های انسان های ضعیف اما پرتوقع مغلوب شده و در سراشیبی نیستی قرار گرفته اند.
بی تردید وضعیت امروز شهر یزد پسند خیلی هاست. چه اینکه اگر یزد آب ندارد، نان دارد. اما آیا فردای یزد هم همینگونه خواهد بود؟ آینده یزد، دست کم برای فرد اندیشمندی چون حجه السلام و المسلمین محمد صدوقی که رضایت بخش نیست. چرا که اگر غیر از این بود برای آن تاسف نمی خورد(1). اگر امروز موضوعاتی مثل کمبود آب ، کلان شهر نشدن و یا اول نشدن یزد در فلان مسئله نقل محافل یزدی ها است ولی آقای صدوقی حرف هایی را پیش می کشند که به طور کامل با این فضا متفاوت است. یادگار ائمه جمعه یزد بر این باور است که با ادامه روند مهاجرپذیری، استان یزد مثل شهر کرج می شود که با در برگیری کلیتی از مهاجرت ها، شهری بدون ریشه و اصالت می شود. البته استان یزد مدنظر ایشان شهرهای مهاجر پذیری چون شهر یزد می شود و الا به غیر این شهرها، بقیه مناطق یزد اگر مهاجرفرست نباشند خیلی هنر کرده اند. وی همچنین با یادآوری این نکته که در حال حاضر نیمی از جمعیت برخی از شهرهای یزد را مهاجرین تشکیل داده اند، نسبت به عوارض غلبه فرهنگ، اخلاق، روحیه و طبع افراد غیر بومی بر جامعه هشدار داده اند.
اگر بودن در جای کرت برای یک گیاه، ضامن بقا و پرباری نیست؛ یزد هم به خاطر موقعیت کنونی اش ممکن است در آینده مشکلات عدیده ای مثل آفت های فرهنگی را تجربه نماید. فعالیت هایی که برای محرومیت زدایی و بهره مندی همه مردم استان از امکانات انجام گرفته، کمتر به نتیجه دلخواه منجر شده است. چرا که به حل اصل مشکل بی توجهی شده است. این کارها مانند آن است که دلخوش باشیم با آبیاری زیاد به همه کرت ناهموار آب داده ایم و یا با کف دست، از نقاط بلند به جاهای گودتر آب پاشیدیم. اگر چه انتقال آب برای ماندگاری یزد ضروری است، اما با وجود ناهمواری در یزد ، آوردن آب از خلیج فارس و دریای خزر که جای خود دارد؛ اگر آب اقیانوس منجمد شمالی هم به یزد منتقل شود، ورود این مایع ارزشمند حیات به استان به جای آبادی، سیلی از مهاجرین را به راه خواهد انداخت که ریشه های هویت و اصالت یزدی ها را خواهد کند. با توجه به آنچه ما تاکنون شاهد بودیم؛ اجرا یا پشتیبانی از طرح های بلند پروازانه ای مثل احداث بندر خشک یا تر، همچنین کارهایی مثل پایتخت سازی برای یزدو … در نهایت به افزایش جمعیت یزد و مهجوریت بیشتر مناطق دوردست تر مانند ندوشن خواهد انجامید و اگر از یک طرف طناب گره ای بازکنیم گره های کور دیگری به طرف دیگر افزوده ایم.
بنابراین انتظار می رود کسانی که دستی در کار برنامه ریزی و اجرا دارند، از رعیتهای ندوشنی درس بگیرند و با جدیت تمام به برطرف نمودن ناهمواری های استان همت گمارند.
[1] هفته نامه پرگار, 26 خرداد 1393, شماره 30
دیدگاهتان را بنویسید