شماره خبر: 14080 بدون دیدگاه انتشار: 10 تیر 1394 - 08:00 نسخه چاپي ارسال به دوستان

یاد خدا آمیخته در تاروپود شاهنامه/ «همه نیکویی‌ها ز یزدان شناس»

یاد خدا آمیخته در تاروپود شاهنامه/ «همه نیکویی‌ها ز یزدان شناس»

در سراسر یادگار عظیم حکیم توس هیچ داستان و روایتی را نمی‌یابیم که یاد خدا به نحوی در آغاز یا انجامش نیامده باشد و به تعبیری اعتقاد به خدا با تار و پود شاهنامه آمیخته است.

سعدالدین وراوینی در مرزبان‌نامه آورده است: «امام احمد غزالی، روزی در مجلسِ وعظ روی به حاضران آورد و گفت: ای مسلمانان! هر چند من در چهل سال از سر این چوب پاره (=منبر) شما را می‌گویم، فردوسی در یک بیت آورده است، اگر بر آن خواهید رفت، از همه مستغنی شوید:

ز روز گذر کردن اندیشه کن
پرستیدنِ دادگر پیشه کن»

سخن گفتن از حکیم ابوالقاسم فردوسی که صاحب چهارمقاله درباره فصاحت و بلاغت شعر او گفته است: «من در عجم سخنی بدین فصاحت نمی‌بینم و در بسیاری از سخن عرب هم» دشوار است. خصوصاً وقتی بخواهیم درباره تاثیر قرآن کریم در شاهنامه که اساسا تاریخ اساطیری و داستان‌های پهلوانی قوم ایرانی است، اندکی تامل کنیم.

درست است که شاهنامه کتابی است که در آن داستان‌ها و اساطیر ایرانِ پیش از اسلام، به بهترین شکل به نظم در آمده است و انتظار نمی‌رود در چنین کتابی از فلسفه و دین و ملاحظات شاعر و سراینده آن درباره مذهبش نشانه‌های مستقیم بیابیم، اما جز در مقدمه شاهنامه که فردوسی اعتقاد خود به دین اسلام و خاندان پیامبر(ص) را صریحاً به زبان آورده است، همچنین در سراسر این کتاب عظیم هیچ داستان و روایتی را نمی‌یابیم که یاد خدا به نحوی در آغاز یا انجامش نیامده باشد، شاهنامه به طور کلی کتابی است که اعتقاد به خدا با تار و پود آن آمیخته است.

حکیم طوس دیانت‌های آسمانی را به کشتی‌هایی مانند می‌کند که بر دریای موّاج زندگی در حرکتند و هرکس در آن کشتی‌ها سوار شود، از بیمِ موج آسوده خواهد بود و آنگاه اشاره می‌کند که عروس این کشتی‌ها، آن است که محمد و علی(ص) سُکّان آن را به دست دارند:

خردمند، گیتی چو دریا نهاد
برانگیخته موج ازو تند باد

چو هفتاد کشتی در او ساخته
همه بادبان‌ها بر افراخته

میانه یکی خوب کشتی عروس
برآراسته همچو چشم خروس

پیمبر بدو اندرو با علی
همان اهل بیت نبی و وصی

اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و وصی گیر جای

با تامل بیشتر در شاهنامه می‌توان تصدیق کرد که یکی از درونمایه‌های اصلی قرآن که مبارزه با نفس و خودپرستی است، در این کتاب به صورت مبارزه با دیو بیان شده است. در هرحال از آنجا که فردوسی فردی معتقد به مبانی دین اسلام بوده است، تاثیر قرآن در ابیات شاهنامه امری کاملاً پذیرفتنی و طبیعی به نظر می‌رسد. نمونه‌ای از این ابیات را می‌آوریم:

کزوی‌ست پیروزی و فرّ و زور
هم او آفریینده ماه و هور

مصراع اول، می‌تواند اشاره داشته باشد به آیه «تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِير» (آیه ۲۶ سوره آل‌عمران)

مصرع دوم اشاره به خلقت ماه و خورشید دارد که متناسب است با آیه «وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُون‌» (آیه ۳۳ سوره انبیاء)

سپاس از جهاندارِ فریادرس
​نگیرد به سختی جز او دست کس

مصراع دوم این بیت هم، می‌تواند به این آیه تلمیح داشته باشد: «ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِير» (آیه ۱۰۷ سوره بقره)

همه نیکویی‌ها ز یزدان شناس
وزو دار تا زنده باشی سپاس

در مصرع اول شاعر همه نیکویی‌ها را به خدا منسوب می‌کند، همچنانکه در این آیه آمده است «إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّه‌»(آیه ۷۸ سوره نساء)

و گر بد نشان باشی و بد کنش
ز چرخ بلند آیدت سرزنش

«مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيرا» (آیه ۱۲۳ سوره نساء)

نباشد ز یزدان کسی ناامید
وگر شب شود روی روز سپید

«لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُون‌» (آیه ۸۷ سوره یوسف)

حال که چند مورد از پیام‌های اخلاقی شاهنامه که هماهنگ با بعضی از آیات قرآن کریم است را نشان دادیم، گفته‌ای از دکتر اسلامی ندوشن را درباره این کتاب ذکر می‌کنیم:

«در زبان فارسی چند کتاب هست که طی قرن‌ها قوتِ روان قوم ایرانی بوده است، یکی از آنها و شاید برتر از همه آنها شاهنامه فردوسی است…

شاهنامه یکی از کتاب‌هایی است که می‌تواند در این گیر و دار به یاری نسل سرگردان کنونی بیاید و روح مغرور و ملتهب او را مایه تنبّه و تسکینی باشد. این کتاب دارای چهار خصیصه مهم است: یکی آنکه سند قومیّت و نسبنامه مردم ایران است؛ دوم آنکه شاهنامه عصاره و چکیده تمدن و فرهنگ قوم ایرانی است؛ سوم آنکه شاهنامه یک کتاب انسانی است، نه تنها حماسه ساکنان ایران، بلکه حماسه بشر پوینده را می‌سراید که با سرنوشت قهّار دست و پنجه نرم می‌کند، رنج می‌کشد… چهارم آنکه شاهنامه یک اثر ادبی بی‌نظیر است.

شاید کتابهایی که به این ارزش و عظمت باشند، در سراسر ادبیات جهان به ده نرسد.»

حامد شکوفگی، دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی

اخبار مرتبط :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاربر گرامي؛ قبل از فرستادن ديدگاه، قوانين اين بخش را مطالعه نماييد.