شماره خبر: 16008 بدون دیدگاه انتشار: 25 مهر 1394 - 20:56 نسخه چاپي ارسال به دوستان

«شهرزاد قصه‌گو» و چهره یک جامعه مشوّش

«شهرزاد قصه‌گو» و چهره یک جامعه مشوّش

در ميان مقاله‌هاي کتاب «شهرزاد قصه‌گو» اثر دکتر محمد علي اسلامي ندوشن، مقاله‌اي با نام «محاکمه سه شاعر» بيشتر جلب توجه مي‌کند.
«شهرزاد قصه‌گو» و چهره یک جامعه مشوّش
محمد صادقی

 

1. در میان مقاله‌های کتاب «شهرزاد قصه‌گو» اثر دکتر محمد علی اسلامی ندوشن، مقاله‌ای با نام «محاکمه سه شاعر» بیشتر جلب توجه می‌کند. اگر چهار خط اول مقاله را بخوانید، خیلی بعید است بتوانید آن را رها کنید. نویسنده با آوردن نمونه‌هایی از شعر سنایی، عطار و حافظ، به طور خیالی این سه را در برابر حاکم شرع نشانده و با بیرون کشیدن شمه‌ای از مضامینی که در درون شعر فارسی نهفته است، پرسشهایی را درباره اندیشه‌هایشان و آنچه در سر می‌پرورانده‌اند طرح می‌کند.

در این مقاله وی به بیتهایی از این سه شاعر اشاره کرده که هزاران بیت شبیه آنها را در دیگر دفترهای شعر فارسی می‌توان یافت. از این رو مسأله جدی‌تر و جذاب‌تر هم می‌شود. پرسش اصلی نویسنده این است که: «چگونه در همه این سالها، مردم این شعرها را خوانده و شنیده‌اند، اما از خود نپرسیده‌اند (یا کمتر از خود پرسیده‌اند) که چگونه این همه تضاد با برخی باورهای از پیش تعیین شده و به ارث رسیده، در این سروده‌ها جاری است؟»

وقتی موضوع را از نگاه عارفان بررسی می‌کند، پاسخ این است که: این نوعی مقابله با حاکمان و دنیامدارانی بوده که هر حرامی را برای خود حلال دانسته، مردم بی‌خبر و بینوا را آلت دست خود قرار داده و با همدستی سخنگویان فربه‌ترین بخش از جهان سنت، ستم زیادی را بر مردم وارد می‌کرده‌اند. حاکمان زورگویی که می‌گفته‌اند عیش نارواست و خود در آن غوطه‌ور بوده‌اند، می‌گفته‌اند زیبایی مطرود است، ولی خودشان از زیبایی کنیزان و غلامان به صورت سیری ناپذیری بهره می‌برده‌اند و…کسانی هم با تفسیرهای خاص خویش پلیدی‌های قدرتهای حاکم را توجیه می‌کردند؛ زیرا خودشان هم تا اندازه‌ای از آن لذتهای ممنوع بهره‌مند می‌شده‌اند.

نویسنده در این مقاله چهره جامعه‌ای مشوش را که دورویی و ریا در آن موج می‌زند، به ما می‌شناساند تا دریابیم برای فهم چرایی «وارونه‌گرایی» در ادبیات فارسی باید به سراغ ریشه‌های تاریخی آن رفت. به سراغ تاریخ و باورهایی که در پیرامون قدرتِ حاکم مستقر می‌شده است. در گفتگویی که با نویسنده انجام داده‌ام، چنین توضیح می‌دهد: «شعر فارسی بیشتر از تاریخ بازگوکنندة وضع اجتماعی و روانی مردم ایران است… زبان فارسی دری ناگزیر بوده است که طی عمر خود خیلی دست به عصا حرکت کند. از یک سو، حرفهای بسیاری برای گفتن داشته و از سوی دیگر به علت حکومتهای استبدادی و تعصب عوام، ناگزیر به رعایت احتیاط بوده است، به این علت آن همه ایهام و کنایه و پوشش در ادب فارسی راه یافته و مولوی می‌گفت:

چاره اکنون آب و روغن کردنی است!

البته چون هنرهای دیگر ـ از نوع نقاشی و مجسمه و موسیقی ـ حرام یا مطرود شناخته می‌شده، شعر می‌بایست بار آنها را بر دوش بکشد. از این رو شعر بسیار رشد کرد. حتی فکر فلسفی هم که حکمت نام گرفت، از طریق ادبیات، و با زبان ادبی، به ساحت اندیشه ایرانی راه یافت. زبان فارسی در اغلب اوقات در زیر یک سایه خودسانسوری زندگی کرده است، و این، همه‌اش بار منفی نداشته، بلکه از جهتی موجب غنای آن نیز شده است؛ زیرا بسیاری از نهفته‌های درونی ایرانی را بیرون ریخته.»

کتاب «شهرزاد قصه‌گو» دربردارنده مقاله‌های دکتر اسلامی ندوشن و چند گفت ‌و شنود با اوست، کتابی که در میان آثار او بیشتر به «راه و بی‌راه»، «مرزهای ناپیدا»، «هشدار روزگار» و… شبیه است. او در مقاله «محاکمه سه شاعر» انگشت روی مسأله بسیار مهم و پیچیده‌ای می‌گذارد تا جایی که خواننده دریابد که گوشها تحمل شنیدن سخنی بیش از این کنایه‌ها و ایهامها را نداشته و در غیر این صورت، اثری از قلم و صاحب قلم بر زمین باقی نمی‌مانده! در این مقاله، او با نگاهی دقیق به متن تحولات سیاسی ـ اجتماعی و آنچه در متن جامعه جریان داشته، به طلوع ادب عرفانی می‌پردازد. از یک نیاز سخن می‌گوید. از انسانی که به ستوه آمده و در جستجوست؛ در جستجوی تنفس هوایی آزاد!

در میان دیگر مقاله‌های نویسنده که در آن به موضوع تاریخ و ادبیات عرفانی پرداخته شده می‌توان به مقاله‌هایی همچون: «آیا ایرانی همان ایرانی است؟» در کتاب هشدار روزگار، «عرفان اصل و عرفان کاسبانه» در کتاب نوشته‌های بی‌سرنوشت، «دنیای دلخواه جلال‌الدین مولوی» در کتاب جام جهان‌بین، «ایران بعد از مغول و حافظ» در کتاب گفتن نتوانیم نگفتن نتوانیم و… اشاره کرد.

شناخت ارزشهای فرهنگ وتمدن ایران و جهان

۲ـ دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن با شناخت عمیقی که از ادبیات، تاریخ و فرهنگ ایران دارد، در کتابها و مقاله‌هایش، به مسائلی پرداخته که کمتر نویسنده‌ای با این دقت و ظرافت به آنها توجه داشته است. او روشنفکری است که همواره دغدغه اصلی‌اش اصلاح فرهنگی بوده، و در شناخت و شناساندن ارزشهای فرهنگ و تمدن ایران و فرهنگ و تمدن نوین جهانی بیش از هر نویسنده‌ای کوشا بوده است، و به سبب تعلق خاطری که به فرهنگ کشورش دارد از درخشش‌ها و دستاوردهای فرهنگ و تمدن غرب چشم نپوشیده و متعصبانه قلم نزده است. همچنین فراز و نشیب‌های سیاسی و اجتماعی در ایران هیچ گاه او را در پیمودن راهی که برگزیده، دچار تردید نکرده است که این خود در بررسی تاریخ اندیشه و ادبیات (در دوره معاصر) جای بسی اندیشیدن دارد. نویسنده در یکی از مقاله‌های کتاب «شهرزاد قصه‌گو» درنگی هم بر «روزها» دارد. او در کتاب «روزها» سیر زندگی خویش را تا انقلاب ۱۳۵۷ (پایان جلد چهارم) شرح داده و خاطره‌ها را مرور کرده است. این کتاب به‌ویژه برای کسانی که با وضعیت و جریانهای فکری، فرهنگی و ادبی ایران (بویژه از ۱۳۲۰ به این سو) آشنایی بیشتری دارند سرشار از نکته‌های خواندنی است.

اخبار مرتبط :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاربر گرامي؛ قبل از فرستادن ديدگاه، قوانين اين بخش را مطالعه نماييد.