شماره خبر: 16215 بدون دیدگاه انتشار: 7 آبان 1394 - 08:26 نسخه چاپي ارسال به دوستان

نگاهی به اشعار «شارل بودلر» با ترجمه دکتر اسلامی ندوشن

نگاهی به اشعار «شارل بودلر» با ترجمه دکتر اسلامی ندوشن

دکتر محمد علی اسلامی ندوشن، در سال ۱۳۴۱ و با ترجمه اشعاری از بودلر در کتاب «ملال پاریس و گل‌های بدی» در شناساندن شعر و اندیشه این شاعر بزرگ، کوشش ستودنی و موثری از خود نشان داده و در مقدمه این کتاب نیز، درباره شعر، زندگی و اندیشه بودلر، مقاله‌های خواندنی و پرباری نوشته که بسیار جای اندیشیدن دارد.

ملال پاریس

محمد صادقی

شارل بودلر (۹ آوریل ۱۸۲۱ – ۳۱ آگوست ۱۸۶۷) نویسنده و شاعر فرانسوی یکی از بزرگترین و نامدارترین شاعران جهان است. شاعری که لقب‌های بزرگی به او داده‌اند و در مجال اندکی که برای زیستن داشته، به تردیدها، پرسش‌ها و ابهام‌هایی که در زندگی رخ می‌نماید، اندیشیده و همچون رهگذری که روزی می‌آید و روز دیگر می‌رود، نزیسته است. زیستنی که سرانجام، و به تعبیر شاعر، درجه بی‌حسی را به اندازه‌ای می‌رساند که خوشبختی «هرکجا بیرون از این دنیا» امکان‌پذیر به نظر می‌آید… ‏

دکتر محمد علی اسلامی ندوشن، در سال ۱۳۴۱ و با ترجمه اشعاری از بودلر در کتاب «ملال پاریس و گل‌های بدی» در شناساندن شعر و اندیشه این شاعر بزرگ، کوشش ستودنی و موثری از خود نشان داده و در مقدمه این کتاب نیز، درباره شعر، زندگی و اندیشه بودلر، مقاله‌های خواندنی و پرباری نوشته که بسیار جای اندیشیدن دارد. اسلامی ندوشن در بخشی از مقدمه و مقاله‌هایش می‌نویسد: «شعر برای بودلر وسیله‌ای بوده است تا به قلب زندگی راه یابد و آن را برهنه و بی‌دریغ دربرگیرد، چون کاردی که بر سینه‌ای می‌نشیند… در وجود بودلر، مسکنت و عظمت بشر در نقطه اوج خود بهم تلاقی کرده‌اند، کم بوده‌اند کسانی که چون او در زمینه معنوی آنقدر کامیاب و در قلمرو زندگی آنقدر ناکام باشند. این مرد با روشن‌بینی هولناکی خود را شناخته است، خود را در درد پرورده و خواسته است بر بدبختی خویش غلبه کند… در زبان فرانسه هیچ شاعری چون بودلر دستخوش آن همه تعبیرهای متناقض و گوناگون نبوده است. دسته‌ای او را بازیگر و شیاد خوانده‌اند و دسته‌ای دیگر، پیام‌آور و صاحب وحی، او را هم انقلابی‌ای عنان‌گسیخته شناخته‌اند و هم مرتجعی نابکار، هم مسیحی‌ای مومن و هم ملحدی خدانشناس، هم فرزانه و هم دیوانه… بودلر شاعر عصیان و انکار است، دنیا را بدین‌گونه که هست نمی‌پذیرد و به آیین‌های دروغین آن، به آنچه نامردان و ابلهان به آن احترام می‌گذارند، گردن نمی‌نهد، بر ضد سرنوشتی که او را از پای در می‌آورده، طغیان می‌کند و می‌کوشد تا به نیروی شعر نشان دهد که مقهور سرنوشت نیست، بلکه هم‌پایه و هماورد آن است… بودلر گرچه عقیده سیاسی مشخصی نداشته، لیکن در هر فرصتی که پیش آمده در صف کسانی جای گرفته است که رنج می‌بردند و بر ضد بیدادگری به پا می‌خاستند»‏

در میان نوشته‌های ارزشمند دکتر اسلامی ندوشن در این کتاب، مقاله‌ای از او با نام «آفریدگار و شیطان» که تحلیلی است درباره باورهای بودلر و نگاه او به هستی، جذاب‌تر و تکان‌دهنده‌تر به نظر می‌رسد و این موضوع در همان صفحه نخست، مخاطب را به اندیشیدن و مواجهه‌ای نفس‌گیر با آنچه در نامه‌های بودلر به مادرش می‌خوانیم، وامی‌دارد. لحظه‌هایی دشوار که شاید بیش از هر چیز، جرأت اندیشیدن مجال آن را فراهم می‌کند و این لحظه‌ها بیش از هر چیز برای من، و اکنون که باز به سراغ مقدمه‌های دکتر اسلامی ندوشن بر این دفتر شعر رفته‌ام، یادآورِ همه لحظات دشواری است که «توماس» در فیلم درخشان «نور زمستانی» اثر اینگمار برگمان، تجربه می‌کند. لحظه‌هایی که نَفَس را به تمامی در درون سینه حبس می‌کند، شاید برای همیشه… ‏

کتاب «ملال پاریس و گل‌های بدی» اثر شارل بودلر با ترجمه محمد علی اسلامی ندوشن، نخستین بار در سال ۱۳۴۱ توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب، انتشار یافته و در سال ۱۳۴۹ نیز توسط همان ناشر تجدیدچاپ شده است. همچنین نشر یزدان در سال ۱۳۷۲، چاپ سوم این کتاب را راهی بازار کتاب ایران کرده است.‏

اخبار مرتبط :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاربر گرامي؛ قبل از فرستادن ديدگاه، قوانين اين بخش را مطالعه نماييد.