نظاره برفی که آب میشود بر ستیغ قلهها. طراوت شکوفههای سفید و جوانههای سبز درختان. صورت سرخ زن روستایی از تابش آتش و عطر نان گرمی که از تنور بیرون میآید؛ قاب صبحگاهی را تشکیل میدهد که با سلام سپیده روی پرده چشمانت اکران میشود.
پرچینهای کوتاهی که همسایگان آشنا و همدل میپرورد و از غریبگی دیوارهای سیمانی همسایگان شهری در آن خبری نیست، ضربآهنگ شانه زن جاجیمباف و صدای خرت خرت رنده مرد لاکتراش. تلاش مرد روستایی برای گرفتن کره از ماست، لذت گرمای آتش در صبح مهآلود اولین روزهای بهار و طعم خوش آش داغ در نمنم باران در کلبهای چوبی، از دیگر تصاویری است که به این قاب آویخته میشود.
در کنار این همه حس بکر و تازه بوی نم باران و لمس نور شفاف آفتاب زیر سایه غلیظ تک درخت گردوی سر کوچه روستا را هم اضافه کنید، همه چیز اینجا برای یک فصل زندگی روستایی آماده است، جایی که خانههای بومگردی منتظر است تا پناه آنهایی باشند که در گریز از هیاهوی شهری به سایه سار روستا چشم دوختهاند.
به صرف یک فصل بومگردی
اینجا روستاهای زنده و سرسبز ایران است، نگین و گُل بزرگترین قاره روی کره زمین، این بار برای لمس حس خوب سادگی باید بهجاهایی رفت که حقیقت زیبایی را در کنار آرامش با خوددارند و جالب این است که در انتقال این حس بسیار دست و دلبازند.
در این سفر بر فراز جاهایی پرچم نگاه برافراشته میشود که خورشید و ماه در تلاقی هم دستی بر رنگ و رویشان کشیدهاند و رنگینکمان بارنگهای طبیعی نقشهایی بینظیر بر آنها تابانده است.
مسیر این سفر، روستاهایی است از جنس زیباییهای ایرانزمین، روستاهایی که با حس گرمشان دستان آدمی را میفشارند و با خنده بلبل و گل به استقبال میآیند.
چراغ ستارههای چشمکزن این آسمان نقشه راه را نشان میدهند، در این نقشه کوه به گلزار میرسد، کویر به دریا، باران در شمال میریزد به دل کوهستانهای غرب و آب میدهد به صحراهای جنوب و نور میپاشد به بوستانهای شرق.
هدف نگاه، روستاهای خوش آب و رنگ ایران است. همانجاهایی که در تاریخ ردپا دارند و گاهی با هیجان معرفی میشوند و گاه باابهت و شگفتی، گاهی رسم و رسوم قدیم را به دار آگاهی میآویزند و گاهی هم با زبان محلی، لباسهای جذاب را مهمان نگاه گردشگران میکنند.
روستاهایی که در هوای کوچههایشان بوی نان تازه تنورهای سنتی که به خمیر عشق مادران مایه گرفته تا سبزیها و گیاهان صحرایی که با دستان خستگیناپذیر روستانشینان کاشته و آبخوردهاند غلت میخورد و میشود موی دماغ رهگذران، بوی خامه و ماست محلی با کره تازه زدهشده میشود هوای نفس کشیدن، بوی کاهگل های بارانخورده نشسته روی دیوار بویایی و حس کنجکاوی درون را مینوازد بهآرامی.
بوی طبیعت و حس آرامش در میان صخرههایی که آبشارهای روان را در دل روستاها در بغل گرفتهاند و با بوی سبزیهای صحرایی حس بویایی را قلقلک میدهند، همه و همه از سفری سخن میگویند که انگار قلم نقاش روزگار، رنگ به تاریخ آن زده است و دامن گلدار کوهها را با چینهایی از آبشار به هم دوخته است.
کوله پشتی را بردارید
برای رفتن به دیار روستاهای سرزنده ایرانزمین، پاشنه کفشها را کشیده، کوله پشتی بردارید و یک بومگردی پر از خاطره را رقم بزنید. روستا دوستان در نوار باریکی از جویهای روان که از جلوی درِ خانهها میگذرد و کودکان از روی آنها میپرند و به کوچه میزنند گذر کرده و با کودکان صاف و یکدست روستایی آشنا شده و این خندههای سادگی است که در نگاه نخست به صحنه دیده مینشیند.
درگذر از کوچههای تنگ و باریک میشود از لای درهای نیمهباز سرک کشید وزندگی را دید که در حیاطهای گاهگلی با تنور و مَشک عشق به خانهها جان میدهد، بند رختهای محلی که در سایه کمرنگ دیوارها آویزاناند، پردههای کشیده با گُلهای ریز و سرخ و پنجرههای نیمه بسته با چارچوبهای نقش برجسته، این سادگی و صداقت است که از درودیوار خانهها میریزد. توی هر کوچه میشود نام و نشان تاریخ را گرفت. پا بهپای کوچهها، بچهها میروند و همدیگر را دنبال میکنند و از رویهم میپرند و قاهقاه خندههایشان مادران و پدران را زنده به عشق میکند.
در هر خانهای مردی هست که با داس امید روزگار سر میکند و زنی که بانوای محلی، گاو شیرده را رام میکند. و دختران جوان روی سکوهای جلوی خانهها بالباسهای رنگارنگ و پولک نشان، هنر خود را با دوک میریسند و سوغات زندگی ارمغان میدهند. در کوچههای روستایی میشود رد پای رازها و حرفهای نگفتنی زندگی را گرفت و بهجاهایی رسید.
بوی نان تازه که در کوچه میپیچد هوش از سر آدمی میبرد و دل را راضی به نشستن و نوشیدن چای سفر در کنار سفره محلی میکند. خیلی بیشتر از اینها میشود از کوچههای روستایی گفت همانها که راه به زندگی دارند.
از چشمههای آب گرم تا روستایی معلق میان ابرها
بومگردی را از شمالیترین نقطه ایران زمین آغاز می کنیم، در کوچه اردبیل نغمه چشمهسارهای بهشتی است که به گوش میرسد و رسم زرتشتیان را در تیر نگاه مینشاند و با یک مشعل از دهکده سنگی از میان غار و دژ نظامی زیرزمینی به گورستان تاریخ، نقطه آگاهی را پیوند میزند و با گذر از میان دشتهای باصفای ییلاق این بخار آب گرم است که تن را ماساژ و آرامش را تزریق به عمق وجود میکند.
چشمها که پر از تماشا شدند دروازه آذربایجان شرقی باز میشود و در این مسیر تلفیق اعجاز طبیعت و تلاش آدمی است که از خانههای سنگی تا روستاهای پلکانی میگوید و نماد سازگاری انسان با طبیعت و صخره و کوه را در میان آبشارهای خروشان و در دامنه گلهای محمدی همانجا که رود و کوه به هم میرسند و دست طبیعت یکی از شاهکارهای ممتاز خود را میآفریند به رخ میکشد.
با گذر از رخنمایی طبیعت به همسایه سلام داده و سردری چشمک میزند که معجون ورود است «قریه من رؤیای من بود»، کوچه آذربایجان غربی که جلوهگر بهار است و جشن نوروز را در نقطه صفر مرزی میگیرد. همانجایی که کوهش زندانی است و تخت سلیمانش میرسد به آبشاری منتهی به غروب.
در هنگامه غروب همراه راوی تاریخ یکزبان وارد دالانهای امتداد یک تمدن شده و نان محلی، تازه بیرون آمده از تنورهای سفالی گلابر را زیر زبان کشیده و برای دیار جان زنجان جادوی جاودانهها است.
پر پرواز جاودانگی به غربیترین کوچه که میرسد صدای موسیقی کوردی انرژی را میپیچاند به تاروپودهای جسم و دروازه کوهستانی کردستان را میگشاید. این کوچه را با پولکهای نقرهایرنگ لباس دختربچه روستایی دنبال کرده و مسیر مارپیچ جادهها را برای دیدن هزار ماسوله ایران پشت سر گذاشته و از «دشت خدا» با دامن گلدارش گذشته و به گنجینه تاریخ در میان کوه و دره سری زده و با صدای مَشک زدن مادر و هِی هِی چوپان این جاذبههای شبانه کوهستان است که پیروز میدان میشود.
پس از یک خواب شبانه در دل کوهستان این آرامش بهار و عطر نوروز در هیاهوی زندگی بیآلایش روستاییان زاگرس نشین کرمانشاه است که از «بلندترین آبشار ایران» تا کوهستانیترین روستاها که در درهای به سراب باز میشود سخن میگوید و در بهشت غرب ایران با ثبت خاطرهای زیبا در کنار کوه و طبیعت میتوان دوباره با معماری شگفت یکبار دیگر تاریخ را در آغوش گرفت.
تاریخ در بغل صدای پای هگمتانه و «ورکانه» حلقهبهگوش میشود. همانجایی که به کوچه رنسانسی ایران معروف است، اینجا «قلعه سنگ» است و سنگ؛ فرش زیر پا و نور چراغها سنگفرش کوچه را حکایتی دیگر میدمد و میرقصاند نور را بر سنگها.
رقص نور دروازه قزوین را روی پاشنه میچرخاند، صفای بهار میآید در این کوچه، «رمانلویی» ها سخن میگویند و راهنما میشوند برای دیدن از دنیای زرشک و برج آجری در کوهستان آبشار که اسیر دره و کوه است و دستانش به سمت باغ دراز.
در پیچ و خم مسیر در سرسبزترین کوچه روستا به آفتاب سلام باید داد. در این کوچه ساده زیستی خواستار دارد و کنار آدمهای «نیما» یک نفر نجات میدهد مرگ را، اینجا در کوچه مازندران شاعری میسراید «تو را من چشم درراهم…»
چشمبهراه در کوچهای همین حوالی کوه دماوند به نقاشی میماند. اینجا را باید با پیچوخم جاده کنار آمد و کدوتنبلهای قد و نیم قد آویزان شده به دل جاده را بهسوی اشتیاق دیدن هول داد و به بهشت پنهان «با چاخان» چشمهای که خشک نمیشود در چهارمین جاده زیبای جهان که در البرز سوار است سلامی کرد و به پیست اسکی سرازیر شد.
از سرازیری اسکی به کوچه مرکزی که واردشده لبخندزنان در کوی جاوید نامان باید لب به تشکر وا کرد، اینجا طلوع خورشید به کوچه «امیرکبیر» میتابد و گردو و انگور را در سینی تعارف، مهمان میکند.
شیرینکام از مرواریدهای انگور رهگذر قم باید شد. رنگ مذهب پاشیده در این کوچه و به درههای ژرف ریخته و با آب و دریاچه سیراب میکند چشمهسارها را.
نورهای تابیدهشده به چشم را گرفته و در غوغای موسیقی محلی لری روایت «روستای بی حصار» را در این کوچه باید خواند، جایی که میان ابرها غوطهوراست همانجایی که در فراز و نشیب و پیچوخمهای اقلیم منطقه با پوشش گیاهی و طبیعت فوقالعاده، هوش از سر آدمی میبرد. لحظهبهلحظه و قدمبهقدم اینجا، سوژههایی مناسب برای عکاسی و دمی ایستادن و استشمام هوایی رؤیایی است.
بوی رؤیای طبیعت سرنخ دیار پهلوانها را میدهد. ایلام؛ رهگذر این محل بوی جنگ را خوب میشناسد. اینجا کوچه پر است از آرامش و سکوت با هوای سرسبز بهاری. عروس زاگرس با جنگل و باغهای میوه از درهها و بناهای تاریخی میخواند و با گندمزارهای پرپشت و خوشه، باغ دشت میکارد.
از «ونیز ایران» تا «آبشار انگور»
دشت را بی دریا هیچ است. در پیوند باغ دشت به دریا، مسیر خوزستان تابلوی ایست را مینشاند. در این کوچه، بافت تاریخی چشمنواز است که از وسط دریایی میگذرد و با نگاهی گذرا «ونیز ایران» یادآور میشود و با طبیعتی دستنخورده قلعه شادابی است که میزبان بوده و درنهایت چشمان خسته در کاروانسرای تاریخی به هم میرسند.
رهگذر کاروانسرا به زبان بختیاری سخن میگوید. در کوچههای چهارمحال و بختیاری لباس تاریخ پوشیده و آماده فاتحهخوانی در «قبرستان ارامنه» شده و در دالانهای سرپوشیده به قلعههای پلکانی قدم نهاده و لذت سفر تازه را میتوان نقاشی کرد.
نقاشی را بارنگ طبیعت در کهگیلویه و بویراحمد باید زد. در این کوچه ترکیب رنگهای مناظر که نشأتگرفته از لطافت طبیعت است، سبز مخملین را در کنار سختی کوههای برافراشته، زیر گنبد آبی دوار به تماشا نشستن، آنهم با موسیقی دلنواز رودهای جاری، حکایتی است رؤیایی که باید بود و دید. رهگذر این کوچه، گلهای سرخ بهار را از دامن مخمل سبز کوهها میچیند.
در قلب سرزمین، خاطره سبزههای مخملی سفر را با قلمزنان اصفهانی میتوان نقش زد. در این کوچهها گنجی محصور در میانکوهها فریاد میزند و «کوه کرکس» را خراش میدهد و کوچهباغها را با بوی گلاب معطر میکند. اینجا تاریخی محصور زندگی میکند.
تاریخ در انحصار را به کوچه دگر باید سپرد. این کوچه روستا پای کوه است و سنگفرشی دارد از جنس تاریخ و طبیعت. سمنان؛ همانجا که دشتهایش بوی «آبشار انگور» را میدهند.
خیس از شرشر آبشار، گلستان سرزمینی است که لبخندزنان دیده میشود. در این دیار تجربه آرامش بهاری در روستاهایی که درس تاریخ دارند و طبیعت، که با صحرایی هموار و صاف به همراهی میآیند و غذاهای سنتی حس چشایی را ترغیب میکنند. اینجا لذت زندگی در دشت و کوهستان معنایی دیگر دارد.
در حین معنی کردن کوه و دشت، شفق شرق در خراسان شمالی آغوش باز میکند، در این کوچه روستای «استاد» سمفونی زیبایی از نواها و نماهای طبیعی را اکران میکند.
تراشههای سخن به خراسان جنوبی که رسید میتوان سرزمین رنگهای ایران را در این مسیر دید جایی که لباسهای رنگی در «چهل چشمه» فوران میکند و کوچه شگفتیها را نمایان میسازد.
کوچه شگفتیها همان گوشهای دنج برای گذران ایام در یزد این خشتیترین کوچه روستاهای این سرزمین است. اینجا میتوان گنبد سنگی را به یخچال خشتی برد و دعای سال نو را خواند. این کوچه را میتوان با شنهای روان راهی گنجه خاطرهها کرد.
در دفتر ثبت خاطرهها میشود کرمان را هم جای داد. در این کوچه انار شیطان وسوسهگرانه میزبان دیدهها شده و از مردمانی میگوید که به زبان فارسی کهن لقمه سخن میجوند و از سرزمین تاریخ زنده خبر میدهند.
زندهبودن تاریخ در کوچهباغهای روستایی فارس دیدنی است. کوچه کهنی که شاعر میکند رهگذران پیاده را و دخترکان بازیگوش را به «قلعه دختر» فراخوانده و با «نقش بهرام دوم» به معماری سنگ و پله میرساند.
حسن ختام خیالانگیزی است؛ رفتن و ماندن. زیر آسمان نیلگون آبی، همه چیز رنگ دیگری دارد. در این خاکِ کهن، هنوز میتوان مأمنی یافت، فارغ از هجوم سنگین سنگ و سیمان، حرف اینجا حرف سادگی است و روشنایی چشمانی که باز میشوند صبحدم با نور. مردمانش صبورند و صبورند و صبور. موسیقی طبیعت و شبهای پرستارهاش، رمان نانوشتهای است که میبرندت به تاریخ، انگار همه زیباییهای کوچک و بزرگ جهان اینجا جمعاند، در این سرزمین بهشتی.
برخی روستاهای هدف گردشگری
نام استان |
روستاهای هدف گردشگری |
|
نام روستا |
محل قرارگیری |
|
آذربایجان شرقی |
کندوان/اشتبین / گل آخور/ خشکناب/عنصرود/ گنبرف/ زنوزق/ توته خاله/ چراغیل/ اسکانلو/ نوجه مهر/ چکان/ آقا بابا فرامرزی / کاسین/ سفیده خوان / آستمال |
|
آذربایجان غربی |
بند/مارمیشو/ بردوک / سلوک / شلماش/ احمدآباد/ سهولان/ پردانان/ سوله دوکل |
|
اصفهان |
ابیانه/کشه |
نطنز |
پوده |
دهاقان |
|
حسن آباد |
تیران |
|
وانشان |
گلپایگان |
|
قمصر |
کاشان |
|
اردبیل |
کزج |
هشجین |
اندبیل |
خلخال |
|
آتشگاه |
توابع سبلان |
|
گلستان/ایلانجیق |
نیر |
|
ویندکلخوران/بیله درق |
جنوب غربی سرعین |
|
اونار |
مشکین شهر |
|
البرز |
روستای سیجان |
منطقه ارنکه |
گچسر/ کندر/ واریان/ ماهان/ ولایت رود |
|
|
شهرستانک/ خوزنکلا/ ولی آبادکندوان/حسنکدر/مورود |
جاده چالوس |
|
ایلام |
کلم |
بدره |
حیدرآباد |
دره شهر |
|
سرابکلان |
شیروان |
|
پشت قلعه |
آبدانان |
|
زنجیره علیا/سنگ سفید |
|
|
بوشهر |
دهکده مال قائد |
گناوه |
تهران |
خاوه |
ورامین |
چهارمحال و بختیاری |
کوهرنگ/ سوادجان/ هوره/ یاسه چای/ معموره/ سرآقاسید |
|
خراسان جنوبی |
چنشت |
بیرجند |
ماخونیک، دهسلم |
|
|
خراسان شمالی |
استاد |
فاروج |
رویین، گریوان |
|
|
خوزستان |
لیوس/پامناز |
دزفول |
رباط/ مال آقا |
باغملک |
|
رگبه |
تالاب شادگان |
|
زنجان |
خویین، روستای پلكانی گلابر |
ایجرود |
سیستان و بلوچستان | روستای قلعه نو | |
سمنان |
ابر |
شاهرود |
چاشم/ کلاته رودبار/ تویه دروار/ قلعه بالا |
|
|
فارس |
دشت ارژن/ مهارلو/ تنگ براق/ دوان/ سرمشهد/ دشتک |
|
قزوین |
گرمارود/گاز رخان/آتان |
الموت |
اندج |
60کیلومتر قزوین |
|
یله گنبد/الو لک / زرشک |
قزوین |
|
حصار |
طارم |
|
زرگر |
آبیک |
|
قم |
قاهان |
|
وشنو/ نویس |
قم |
|
فردو |
کهک |
|
گرمجگان |
|
|
کردستان |
اورمان تخت، دزلی |
سروآباد |
پالنگان |
کامیاران |
|
قم چقا |
بیجار |
|
نگل |
مریوان |
|
باباگرگر/ طوغان/ میهم/ باغچه مریم/ تازه آباد سراوریه/ سنگین آباد/ شیدای نازار/ فرهاد آباد/ وینسار |
قروه |
|
دولاب/ تنگی سر/ نوره/ نگل/ دیوزناو/ آرمرده/ نجنه علیا/ دزلی |
|
|
کرمان |
دلفارد |
جیرفت |
میمند |
|
|
کرمانشاه |
پیران |
سرپل ذهاب |
فش |
کنگاور |
|
حریر |
جنوب غربی سرپل ذهاب |
|
هجیج |
سنقر |
|
ورمقان |
اسلام آباد غرب |
|
شالان |
گیلان غرب |
|
گلین |
|
|
کهگیلویه و بویراحمد |
کریک |
سی سخت |
گلستان |
کفشگیری/زیارت |
گرگان |
رادکان |
کردکوی |
|
محمدآباد/افرا تخته |
علی آبادکتول |
|
قرنجیک پورامان |
آق قلا |
|
حاجی قوشان |
گنبد |
|
چارقلی |
گمیشان |
|
پاقلعه |
رامیان |
|
فارسیان |
آزاد شهر |
|
لرستان |
سنگ تراشان، ونایی، بیشه، گلدشت |
|
مازندران |
طویلدره |
|
کندلوس |
نوشهر |
|
یوش |
|
|
مرکزی |
خورهه |
محلات |
انجدان/هزاوه |
اراک |
|
فس |
کمیجان |
|
همدان |
ورکانه |
|
یزد |
حسن آباد/هک/حجت آباد وزیر/خرانق/مدوار/مهرآباد/سانیج/سریزد/شهر سب/شمسی/ طرزجان/بفروئیه/بنادک سادات/ بیده/ بندرآباد/اسفندآباد/ اسلامیه/ فهرج/ هفتهر ندوشن/ هرفته |
|
روزگار پررونق گردشگری روستایی
و اما بهرهمندی از اینهمه جاذبه و زیبایی در روستاهای ایرانزمین نیازمند توجه و برنامهریزی متولیان است تا بتوان از این رهگذر ضمن تأمین معیشت روستائیان، چرخ صنعت سبز گردشگری رو تندتر چرخانید.
در این راستا طی چند سال اخیر توجه ویژهتری به بومگردی و گردشگری روستایی شده و در فهرست مناطق گردشگری میتوان روستاهای مقصد گردشگری را دید که به سبب استقبال مردم گاه در پذیرش و جذب گردشگران رکورد زدهاند.
در همین نوروز امسال کندوان رکورددار جذب مسافران نوروزی شد بهطوریکه دبیر ستاد اجرایی خدمات سفر آذربایجان شرقی با اشاره به بازدید ۴۰ هزار نفر از روستای کندوان همزمان با دور نخست تعطیلات نوروزی گفته است که این روستا بیشترین گردشگر استان را جذب کرده است.
در مازندران نیز ایام نوروز فرصت خوبی بود تا روستاها شاهد حضور گسترده گردشگران باشند تا با برگزاری جشنواره نوروزی در سوادکوه بازار بومگردی در این شهرستان داغ شود.
بومگردی در کویر یزد و کرمان هم مشتریهای خارجی و داخلی خود را دارد بهطوریکه «میمند» برای خارجیها نامی شناختهشده است و آمار حضور توریستها هرسال در اقامتگاههای بومگردی این استان افزایش مییابد.
در غرب ایران نیز «ورکانه» نوروزی پرگردشگر را پشت سر گذاشت و روستای «بیشه» در لرستان نیز در میان جاذبههای طبیعی این استان رتبه نخست جذب گردشگر را به خود اختصاص داد.
این استقبال از روستاهای مقصد گردشگری نشان میدهد که روزگار بومگردی هرروز پررونقتر میشود، هرچند برای استمرار این رونق باید زیرساختهای لازم ایجادشده و حمایت متولیان امر در وزارتخانه ها و سازمانهای مختلف مرتبط از شکوفایی ظرفیتهای این بخش دوچندان شود، چرا که شکوفایی پتانسیلهای این بخش «یک تیر و دو نشان» خواهد بود، از یک طرف رونق روستاها از میزان مهاجرت و تبعات ناشی از آن میکاهد و از سوی دیگر چرخ صنعتی بومی و داخلی را در مسیر رونق اقتصادی کشور میچرخاند.
مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در این رابطه توانمندسازی روستایی را محور اصلی طرح «الگوی گردشگری روستایی» برشمرده و گفته است: این طرح به صورت پایلوت در مازندران اجرا می شود.
اسماعیل گرجی می گوید: طراحی این طرح باهدف رونق کسبوکار با محوریت توانمندسازی روستائیان صورت گرفته و امیدواریم با کمک اتحادیههای مشاوران املاک در سطح کشور و همچنین دستگاههای مرتبط شاهد اجرای این طرح در آینده نزدیک و دریافت نتیجه مطلوب از آن باشیم.
مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی معتقد است که اجرای این طرح کمک شایانی به محرومیتزدایی در روستاها و همچنین افزایش ظرفیت اشتغال و توانمندسازی نیروی انسانی خواهد کرد.
همچنین توسعه اقامتگاههای بومگردی با ساختار متناسب با فضای روستاها و حمایت از روستائیان برای رونق کسبوکار آنها بهمنظور تأمین نیازهای طبیعت گردان از یکسو و ارتقای فرهنگ طبیعتگردی با رعایت همه جوانب زیستمحیطی و حفظ بافت سنتی روستاها از دیگر دغدغههایی است که در این بخش احساس میشود.
در آستانه روز سیزدهم فروردینماه مردم ایرانزمین میتوانند با نگاهی به نقشه روستاهای هدف گردشگری مهیای سفری پرجاذبه با چاشنی آرامش و نشاط شوند، جایی که میتواند خاطره یک روز آرام را پیش از آغاز هیاهوی کار و مشغله چهاردهم فروردین ماندگار کند، پس کولهپشتیهایتان را آماده کنید، با کوله باری سبک راهی سفری به همین نزدیکی شوید.
دیدگاهتان را بنویسید