شماره خبر: 20343 بدون دیدگاه انتشار: 14 دی 1395 - 15:59 نسخه چاپي ارسال به دوستان

گرداب بازاریابی شبکه ای ؛یه کاری پیدا کردم توووپ!!دنبال همکار میگردم…

سراب های نامشروع اقتصادی:

گرداب بازاریابی شبکه ای ؛یه کاری پیدا کردم توووپ!!دنبال همکار میگردم…

تو هم اگه جای من بودی الان فریاد میزدی!ببین من یه کار فوق العاده پیدا کردم شرایط کاری عالی در آمد عالی اووف!یعنی یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی الانم دنبال یه همکار میگشتم گفتم کی بهتر از بهترین دوستم!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ندای ندوشن؛

  • الو سلام چطوری؟
  • سلام خوبم ممنون تو چطوری؟
  • من عالیم!
  • الحمدالله خبریه؟!
  • آره حالا بهت میگم چه خبره فردا ساعت ۳ یا ۵ چی کاره ای؟
  • کلاس دارم چطور مگه؟!
  • کلاس چیه بابا بزن تو دیوار یه کار خیلی مهم باهات دارم!
  • چه کاری؟چه قدر بلند حرف می زنی!
  • تو هم اگه جای من بودی الان فریاد میزدی!ببین من یه کار فوق العاده پیدا کردم شرایط کاری عالی در آمد عالی اووف!یعنی یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی الانم دنبال یه همکار میگشتم گفتم کی بهتر از بهترین دوستم!
  • ولی…
  • تازه مگه دنبال کار نمی گشتی دیگه چی از خدا می خوای!شانس در خونتو زده فرصتو از دست نده آدرسو برات اس ام اس می کنم
  • آخه چه کاری هست مگه؟!چرا اینطوری…
  • ببین فردا میای متوجه میشیی ببخشید ولی من الان یکم سرم شلوغه قرار رو واسه ساعت ۳ تنظیم کنم یا ۵؟
  • تنظیم…؟!
  • آره باید وقت بگیرم برات اگه حتما میای بگو ۳ یا ۵؟
  • خوببب…!!
  • فکر می کنم ۵ بهتر باشه درسته؟
  • خیلی خوب ساعت ۵ ولی…
  • اوکی!پس شد فردا ساعت ۵٫حتما سر وقت بیا و سعی کن شیک و رسمی بپوشی می بینمت فعلا
  • خدافظ!!!

 حتما جمله هایی از این دست به گوش خیلی از شما آشناست و تنها دلیلش اینه که کارشون رو خوب بلدنند!کسانی که به این شیوه با شما صحبت می کنند و شما رو دعوت به کار می کنند در واقع مو به مو آموزش هایی رو که بهشون دادنند رو اجرا می کنند،

بازاریابی شبکه ای

یکی از مدلهای بازاریابی و تجارت که از سال ۱۳۹۰ وارد ایران نیز شد و حتی جنبه قانونی پیدا کرد، بازاریابی چند سطحی یا شبکه ای بود. مدل فروش بازاریابی شبکه ای که شباهت هایی به مدل های شرکت های هرمی داشت مورد بحث و مناقشات فراوانی بود و عده ای نیز با هدف کسب درآمد فراوان به این کسب و کار وارد شدند اما بازاریابی شبکه ای چیست؟ چگونه کسب درآمد می کند و مسائل قانونی و شرعی پیرامون آن به چه صورت است؟ برای یافتن پاسخ سوالات بالا در ادامه با ما همراه باشید

بازاریابی شبکه ای چیست؟

بازاریابی چندسطحی (Multi Level Marketing)  یک استراتژی بازاریابی فروش مستقیم است که در آن بازاریاب علاوه بر پادادشی که بابت فروش مستقیم محصول دریافت می کند بابت فروش افرادی که توسط او استخدام شده اند نیز درآمد کسب می کند. افرادی که توسط بازاریاب استخدام شده اند “زیر مجموعه” او نامیده می شوند و شخص بازاریاب بابت فروشی که زیرمجموعه های او داشته اند نیز پاداش دریافت می کند. این زیرمجموعه ها می توانند تا چندسطح نیز ادامه داشته باشند. فرد بازاریاب با داشتن زیرمجموعه های بیشتر می تواند سود بیشتری کسب کند.

بازاریابی شبکه ای چگونه کار می کند؟

در این مدل از فروش، بازاریاب علاوه بر این که مستقیما محصول خود را با استفاده از نمونه کالاها به مشتری نهایی می فروشد باید دیگر مشتریان را تشویق کند تا به مجموعه فروشندگان شرکت بپیوندند. اساس کار بازاریابی شبکه ای فروش محصول توسط مشتریان راضی از محصول است. بنیاد بازاریابی شبکه ای بر رضایت مشتری از محصول و تبلیغ دهانی و شفاهی محصول توسط  مشتریان است. از همین رو محصولاتی که در بازاریابی شبکه ای به فروش می رسند باید کیفیت بالایی داشته باشند.

اگر یک شرکت در بازاریابی شبکه ای موفق باشد به صورت نظری می تواند با استفاده از رضایت مشتریان، فروش بسیار بالایی را تجربه کند.

عضوگیری و تصاعد

در شرکت های بازاریابی شبکه ای هر بازاریاب اگر به دنبال درآمد بالا است باید فروشندگان دیگری را تحت عنوان زیرمجموعه به شبکه خود اضافه کند. در حالت نظری هر بازاریاب اگر دو نفر را به عنوان زیرمجموعه اضافه کند و هر کدام از زیر مجموعه های او نیز دو نفر را اضافه کنند او ۴ نفر زیرشاخه رده دوم دارد. حالا اگر همین روند ادامه یابد او ۸ نفر زیرشاخه رده سوم و ۱۶ نفر زیرشاخه رده چهارم دارد. اگر زیرشاخه ها کماکان به عضوگیری ادامه دهند این مجموعه به صورت تصاعدی رشد می کند و اعضای زیادی به این مجموعه اضافه می شوند.

تفاوت با شرکت های هرمی

تجارت هرمی که در اغلب کشورهای جهان غیرقانونی اعلام شده است بدین صورت کار می کند که اعضا متعهد می شوند علاوه بر سرمایه گذاری در شرکت اعضای جدیدی را به عضویت در شرکت برسانند که آنها نیز سرمایه گذاری کنند. درشرکتهای هرمی چیزی خریده یا فروخته نمی شود و  تنها اعضا به دنبال جذب عضوهای جدید هستند. حال آنکه در شرکتهای بازاریابی شبکه ای هر بازاریاب در اولویت اول باید محصول خود را بفروشد و در اولویت بعدی به جذب بازاریاب های جدید اقدام کند.

تفاوت بازاریابی شبکه ای با بازاریابی کلاسیک

یکی از مشکلاتی که بازاریابی سنتی با آن دست به گریبان است مسئله عدم توجه مردم به تبلیغات و محصول جدید است. از هر ده محصول جدیدی که به بازار معرفی می شود فقط یکی به سودآوری می رسد. عموم افراد به تبلیغات محیطی  و پیرامونی اطراف خود توجهی ندارند و اکثر مردم نیز خرید خود را بر اساس توصیه های دوستان و آشنایانی که از آن محصول راضی بوده اند انجام می دهند. بازاریابی شبکه ای قصد دارد با بهره برداری حداکثری از بازاریابی دهانی، بدون استفاده از تبلیغات گسترده محصولات شرکت را به فروش برساند.

روی دیگر سکه

آنچه در بالا گفته شد اصلی ترین عامل موفقیت و توجه به بازاریابی شبکه ای از طرف شرکت ها بود. این ایده که مشتریان محصول شما خودشان به فروش محصول اقدام کنند و شما مجبور نباشید محصولات را با تبلیغات گسترده به فروش برسانید و ریسک بالایی را برای عدم موفقیت محصول جدید تجربه کنید باعث جذابیت بازاریابی شبکه ای شده است اما سکه بازاریابی شبکه تنها یک رو ندارد!

مسئله اشباع و سهم بازار

– کی از مشکلاتی که بازاریابی شبکه ای را تهدید میکند، اشباع است. اشباع در لغت به معنی «پُر شدن» و «سیر شدن» است و در اصطلاح بازاریابی شبکه ای معانی و انواع مختلفی دارد که متأسفانه در اغلب موارد برخی از آنها مورد توجه قرار نمیگیرد. در ادامه به تبیین انواع اشباع در بازاریابی شبکه ای پرداخته خواهد شد:

1- اشباع بازاریاب ها: شرکتهای بازاریابی شبکه ای برای رشد خود نیاز به جذب بازاریاب و ساختن یک شبکه انسانی به شکل هرم میباشند. ساختن چنین هرم انسانی نیاز به افراد زیادی دارد که به عنوان بازاریاب به عضویت شرکت درآیند. و افرادی که باید به عضویت در شرکت درآیند با ایجاد هر سطح، افزایش خواهد یافت. تصاعد افراد در بازاریابی شبکه ای، یک تصاعد ریاضی نیست؛ بلکه یک تصاعد هندسی است که با فرمول X^3 (ایکس به توان 3) افزایش می یابد. بنابراین با توجه به آن که تعداد افراد یک جامعه محدود است، تعداد افراد کافی برای عضویت در شرکت وجود نخواهد داشت. و این به معنای آن است که سطحی از افراد وجود خواهد داشت که قادر به مجموعه سازی نخواهند بود و کسی وجود نخواهد داشت که زیرمجموعه آنها شود. این معضل وقتی جدی تر و پیچیده تر میشود که بدانیم که داشتن درآمد بالا و وعده هایی که از طرف شرکت داده میشود، تنها منوط به داشتن مجموعه و فروش آنها میباشد و بدون آن مجموعه، فرد برای رسیدن به مثلا 10میلیون تومان درآمد ماهیانه، باید هر ماه حدود 60 میلیون تومان خرده فروشی داشته باشد و بدیهی است که این امر محال میباشد.

با یک مثال این نوع از اشباع را روشنتر خواهم کرد: فرض کنیم جامعه ما 100 میلیون نفر عضو داشته باشد و همه آنها اعم از پر و جوان، زن و مرد و حتی کودکان 6 ماهه نیز بتوانند عضو این شرکت شوند و این شرکت تنها شرکت بازاریابی شبکه ای باشد و هیچ رقیبی نیز نفداشته باشد. اگر هر بازاریاب نیاز به عضو کردن 3 نفر داشته باشد، سطح سوم این شرکت، به 27 نفر نیاز دارد. تعداد این افراد در سطح 17 به 129,140,163 (صد و بیست و نه میلیون و صد و چهل هزار و صد و شصت و سه نفر) نفر خواهد رسید. یعنی 29 میلیون و 140 هزار و 163 نفر بیشتر از تعداد افراد حاضر در جامعه!!

برخی در پاسخ به این سخن ادعا می کنند که از آنجا که سن قانونی برای عضویت در بازاریابی شبکه ای، 18 سال میباشد و هر سال تعدادی از افراد به سن 18سالگی میرسند، چنین اشباعی هرگز رخ نخواهد داد. این ادعا بسیار سخیف و کوته فکرانه است و گوینده احتمالاً توجه نکرده است که تصاعد هندسی تعداد بسیار زیادی را طلب میکند که عدد آنها بسیار بیشتر از تعدادی است که هر ساله به 18 سال میرسند. تذکر این نکته ضروری است که سایر  ادعاها از قبیل مثال کارخانه یخچال سازی و… نیز با توجه به تصاعد هندسی داشتن بازاریابها در بازاریابی شبکه ای، پاسخ داده خواهد شد.

2- اشباع بازار خرید: این نوع از اشباع است که بیشتر در علم اقتصاد مورد توجه قرار میگیرد. زمانی که تعداد بازاریابها به اندازه قابل توجهی افزایش می یابد، تعداد خریداران بین آنها تقسیم میشود و به تبع هر بازاریاب سهم کمتری از خریداران را به خود اختصاص خواهد داد. مثلاً اگر یک محله دارای 2000 نفر از اهالی باشد و تمام افراد نیز ماهانه 10هزار تومان از بازاریابها خرید کنند(حالت ایدئال) و در این محله 10 بازاریاب وجود داشته باشد، هر بازاریاب بطور متوسط 200 مشتری خواهد داشت و 2میلیون تومان جنس خواهد فروخت. اما تنها چیزی حدود 17% از این پول به عنوان پورسانت به بازاریاب خواهد رسید؛ یعنی حدود 340هزار تومان. حال اگر تعداد بازاریابهای این محله به دو برابر افزایش یابد، درآمد هر بازاریاب به 170هزار تومان کاهش خواهد یافت. و اگر تنها 50 نفر در این محله 2000 نفری در شرکتهای بازاریابی شبکه ای عضو باشند، درآمد هر کدام در هر ماه تنها چیزی معادل 600هزار تومان خواهد بود.

وقتی این نکته را نیز اضافه کنیم که شرکتهای بازاریابی شبکه ای برای رساندن افراد به وعده هایی که میدهند، نیاز به جذب افراد بیشتر و بیشتری دارند، این نتیجه حاصل میشود که در صورتی که شرکتها بازاریابی شبکه ای دچار شکست یا خلف وعده نشوند، تقریباً کسی برای خرید محصول وجود نخواهد نخواهد داشت یا کمیاب خواهد بود.

   3- اشباع طعمه ها: این نوع از اشباع در واقع به آگاهی مردم از ماهیت این شرکتها باز می گردد. تعداد زیادی از افراد در هر سال وارد این شرکتها میشوند و ماهیت حقیقی آنها میشناسند و با نحوه کلاهبرداری آنها آشنا میشوند. این افراد که هم وقت و زحمات خود را از دست داده اند، هم فرصتهای خود را بخاطر این کار باخته اند، هم دچار اختلاف و تنش با خانواده و دوستان شده اند(به خاطر آموزشهای خاص این شرکتها) و هم دچار نوعی از بحرانهای احساسی شده اند، هرگز حاضر نخواهند بود که دوباره وارد چنین کاری شوند. این افراد خانواده و دوستان خود را نیز  نسبت به ماهیت این شرکتها هشیار و آگاه خواهند کرد. بنابراین باز هم شرکتهای بازاریابی شبکه ای با مانعی بزرگ برای رشد و گسترش خود مواجه خواهند شد و نخواهند توانست به وعده هایی که در بدو ورود فرد به او میدهند، جامه عمل بپوشانند.

وقتی هرم فرو می ریزد…

وقتی هرم به حداکثر رشد خود برسد و تعداد بازاریاب ها از حد کشش بازار عبور کند تعداد زیادی بازاریاب تازه کار که قصد کسب درآمد دارند نمی توانند فروش خوبی داشته باشند، اما سرشاخه ها که از سهم فروش تعداد افراد زیادی از زیرشاخه های خود بهره می برند آسیبی نمی بینند. بدین ترتیب پس از مدتی سود زیادی عاید عامه فروشندگان نمی شود اما سرشاخه ها که تعداد آنها زیاد نیست سودهای کلانی می برند.

ثروت بالا با بازاریابی شبکه ای؛ سراب یا واقعیت؟

معرف های بازاریابی شبکه ای برای جذب افراد جدید به عنوان فروشنده علاوه بر استفاده از تکنیک های کلامی و انگیزشی با وعده درآمدهای بالا به جذب فروشنده اقدام می کنند. آنها با مثال زدن درآمد های چشمگیر سرشاخه ها و بازاریاب های موفق سعی در جذب شما خواهند داشت اما آیا همه بازاریاب های شبکه ای به درآمدهای میلیونی دست می یابند؟ بیایید باهم به آمارهای جهانی نگاهی بیاندازیم:

·  تنها ۱۰ درصد فروشندگان شرکت Amway’s (از قدیمی ترین و بزرگترین شرکت های مبتنی بر بازاریابی شبکه ای در آمریکا و جهان) در انگلستان موفق شده اند درآمدی کسب کنند.

·  از ۳۳۰۰۰ فروشنده مورد بررسی از شرکت Amway’s تنها ۹۰ نفر موفق به کسب درآمد در حد متوسط جامعه شده بودند؛ که نشان دهنده ۹۹٫۷ درصد عدم موفقیت است.

·  در سال ۲۰۰۷ تنها ۱ درصد از فروشندگان شرکت Mona Vie’s موفق به دربافت سود شده بودند.

·  در سال ۹۸ درآمد سالانه ۹۰ درصد از بازاریاب ها در امریکا از ۵۰۰۰ دلاردر سال کمتر بود که با درآمد حداقلی برای زندگی تفاوت فاحشی دارد.

·  در سال ۲۰۱۰ درآمد ۸۴ درصد از فروشندگان شبکه Fortune در آمریکا از ۶۰۰۰ دلار در سال کمتر بود و ۳۰ درصد کل فروشندگان هیچ درآمدی نداشتند.

·  تنها ۰٫۱۴ درصد از میان ۲٫۷ میلیون فروشنده شرکت Herbalife (از شرکت های بزرگ مبتنی بر بازاریابی شبکه ای آمریکایی) توانسته اند درآمد بالای ۲۰ هزار دلار در سال داشته باشند (این درآمد در آمریکا به مراتب از خط فقر کمتر است!) و ۹۳ درصد از فروشندگان هیچ سودی از محل فروش دریافت نکرده اند.

(آمار ها از سایت Wikipedia  و Economist نقل شده اند)

شبکه اول سیما (برنامه پایش) با تهیه آماری از 209 نفر از اساتید دانشگاه، کارشناسان اقتصادی، نمایندگان مجلس، خبرنگاران و کارآفرینان این سوال را مطرح کرده که «آیا فعالیت بازاریابی شبکه ای در سالهای اخیر در ایران بیشتر به یک کسب و کار شبیه است یا یک کلاهبرداری؟». پاسخ این خبرگان به این سوال به شرح زیر است:

بطور کلی 68% از این افراد، بازاریابی شبکه ای را یک کلاهبرداری دانسته اند.

الف) 61% از اساتید اقتصاد دانشگاه و کارشناسان اقتصادی ، بازاریابی شبکه ای را کلاهبرداری دانسته اند.

ب) 62% از نمایندگان مجلس بازاریابی شبکه ای را کلاهبرداری دانسته اند.

ج) 73% از خبرنگاران، بازاریابی شبکه ای را کلاهبرداری دانسته اند.

د) 79% کارآفرینان بازاریابی شبکه ای را کلاهبرداری دانسته اند.

آمارهای بالا گرچه حکم به عدم موفقیت قطعی همه بازاریاب ها نمی دهند اما نشان می دهند که نمی توان برای همه بازاریاب های شرکت درآمدهای هنگفت ماهیانه را متصور بود. در شرکت های بازاریابی گرچه سران شبکه و اعضای با سابقه که تعداد زیادی زیر مجموعه دارند درآمدهای عالی دارند اما درآمدهای فوق العاده با کار راحت برای همه اعضا به ویژه اعضایی که دیر به شبکه پیوسته اند، چندان منطقی به نظر نمی رسد.

مسائل قانونی

از سال ۱۳۹۰ در ایران شرکت های بازاریابی شبکه ای با مجوز رسمی وزارت صنعت شروع به کار کرده اند، هم اکنون نیز ۱۱ شرکت با مجوز در این زمینه کار می کنند.

فعالیت های هرمی در اکثر کشورهای جهان غیر قانونی تلقی می شود ولی به واسطه تفاوت شرکت های بازاریابی شبکه ای با هرمی این فعالیت در برخی کشورها قانونی است. اما با این حال بازاریابی شبکه ای همواره محل انتقاد مراجع قانونی و اقتصادی بوده است.

در سال ۱۹۹۸ فعالیت بازاریابی شبکه ای در خاک چین ممنوع شد. در ایالات متحده نیز سازمان تجارت فدرال FTC همواره با شک و بدبینی به شرکت های بازاریابی شبکه ای نگریسته است: “برنامه های شبکه ای که برای جذب فروشنده های جدید به شما پورسانت پرداخت می کنند غیر قانونی و هرمی هستند: چرا شرکت های هرمی خطرناک هستند: زیرا این برنامه ناگزیر وقتی شخص جدیدی برای استخدام نباشد فرو می پاشد و وقتی برنامه فرو بریزد غیر از افراد بالایی هرم دیگران دست خالی باقی می مانند”

FTC در جایی دیگر بیان می کند که “تمام برنامه های بازاریابی شبکه ای قانونی نیستند، برخی تنها سرپوشی بر برنامه های هرمی هستند، در کل بهتر است در برنامه ای که حقوق شما به جای فروش خودتان به تعداد زیرمجموعه های شما بستگی دارد وارد نشوید”

حکم شرعی بازاریابی شبکه ای

طبق نظر اتفاق علمای شیعه انجام بازاریابی و فروش و گرفتن پورسانت اشکالی ندارد اما اخذ پورسانت بابت فروشیکه زیرمجموعه ها و زیرشاخه های شما انجام داده اند اشکال دارد. به بیان دیگر تنها بخشی از سود که بابت فروش کالا توسط خود شما دریافت می شود حلال است و باقی سود (ناشی از فروش توسط زیرمجموعه شما) محل اشکال است.

نمونه فتوای مراجع عظام تقلید (حفظهم الله) نیز به ترتیب زیر است:

آیت الله مکارم شیرازی: تنها در صورتی که بازاریابی به صورت شبکه ای و زیر مجموعه ای نباشد و  سود حاصله فقط به بازاریاب اول تعلق گیرد اشکالی ندارد و غیر آن اشکال دارد.

مقام معظم رهبری: اینگونه معامله وجه شرعی ندارد.

آیت الله سیستانی: اگر به صورت زنجیره ای و هرمی ادامه یابد محل اشکال است.

بنا به فتوای جمهور فقهای شیعه کسب درآمد از محل فروشی که زیرمجموعه ها و بازاریاب های دیگر انجام می دهند شرعا جایز نیست و مصداق “اکل مال به باطل” است.

چند انتقاد اساسی

زورق به گل نشسته بازاریابی شبکه ای در سالهای طولانی راهی به دریای آرامش نیافته است

1- چنانچه هدف شرکتها حذف واسطه هست پس وجود خود این شرکتها نقض کننده این هدف می باشد . چون خود این شرکتها یک واسطه محسوب می شوند و هیچکدام تولید کننده محصول خاصی نیستند البته  برخی از آنها کالاهایی به نام خود شرکت دارند که عملاً برند (نام تجاری که روی یک کالا نوشته می شود) آن شاید متعلق به این شرکتها باشد و این دلیل بر تولید آن کالا توسط آن شرکت نیست.

2- بحث حمایت از تولید داخلی رو مطرح می کنند که عملاً 80 تا 90 درصد از اجناسی که این شرکتها ارائه می دهند کالاهای خارجی است.

یک سوال اینجا مطرح است و آن اینکه چرا از اجناس خارجی یا اجناس داخلی بی نام و نشان و عجیب و غریب استفاده شده؟

پاسخ به این سوال خیلی ساده است. چون اجناس خارجی قیمت مصرف کننده ندارند و این شرکتها این اجناس را با قیمتهای بسیار پایین (به علت کیفیت پایین این محصولات) خریداری کرده و با قیمتهای بسیار بالا به فروش می رسانند تا اول سود خود را تضمین کنند بعد با ارقام بالا و درصد سود های عجیب و غریب سر من و شما را کلاه بگذارند که می توانی در شرکت آنها تا 40 % یا بیشتر هم سود ببری.

یک سوال مهم لطفاً به یک کارخانه تولیدی معروف بروید و از مدیر فروش کارخانه بپرسید که نمایندگان شما در سطح استان و کشور چند درصد سود می برند و آنها پاسخ خواهند داد در صورت خرید بالا و در بهترین شرایط حداکثر 15 تا 20 درصد پس چگونه است که این شرکتها که تولید کننده هم نیستند می توانند این سود ها را در صورت خرید جزء به شما بدهند؟ آیا غیر از این است که یک جنس با کیفیت پایین و با قیمت پایین می خرند و با قیمت بالا به مردم ارائه می کنند؟

نکته مهم: بدلیل ضعف در کیفیت مشتریان شاید فقط یکبار حاضر به خرید آن محصول باشند و نهایتاً متضرر اصلی نیروهای انسانی بی مزد داخل شرکت هستند که عمرشان را روی یک محصول بی کیفیت (شاید با ظاهر و بسته بندی آراسته) می گذارند.

3- مسئله اشتغال زایی مطرح شده که چنانچه قرارداد مربوط به این شرکتها را مطالعه کنید متوجه می شوید که کاملاً یک طرفه بوده و از نیروی بازاریاب کلیه تعهدات گرفته شده ولی هیچ تضمینی برای کار و آینده نیرو در نظر گرفته نشده؟

مثال1: اگر جوانی عمر و جوانی خود را برای این شرکت بگذارد و با چوب خوری ابتدای کار کنار بیاید و با سیلی صورت خود را سرخ نگه دارد تا به یک پورسانت برسد، حال اگر پس از گذشت یک مدت زمان، این کار به هر دلیل برای این شرکت مقرون به صرفه نبود و خواست کارش را جمع کند (همانطور که می دانید مجوز کار این شرکتها از 6 ماه تا 2 سال است) یا اعلام ورشکستگی کند، چه کسی جوابگوی عمر و زندگی تباه شده این جوان است؟

نظام اقتصادی جهان بر اساس قانون ساده اما کارآمد عرضه و تقاضا کار می کند. “دست پنهان آدام اسمیت” همواره به تعدیل بازار می پردازد و مانع سقوط یکباره بازار می شود. با بالا رفتن عرضه، تقاضا و قیمت کم می شود و این نظام تعادل را همواره در بازار حفظ کرده است اما نظام بازاریابی شبکه ای در این زمینه مشکلاتی اساسی دارد.

شاید شنیده باشید که این روش یک روش نوین بازاریابی است اما این جمله اصلا صحت ندارد. اولین روش های بازاریابی شبکه ای در سال ۱۹۳۹ توسط Amway’s  امتحان شدند. گرچه بازاریاب های شبکه ای مدام از ناکارآمدی روش بازاریابی کلاسیک و سقوط قریب الوقوع آن حرف می زنند و ادعا می کنند روش بازاریابی شبکه ای به زودی به روش بازاریابی غالب جهان تبدیل خواهد شد اما زورق به گل نشسته بازاریابی شبکه ای در سالهای طولانی راهی به دریای آرامش نیافته است. با گذشت سالها هنوز بزرگترین شرکت های این عرصه از جمله شرکت کذایی Amway’s نتوانسته جایگاهی بزرگتر از صدمین خرده فروش جهان را به دست آورد.

ذات بازاریابی شبکه ای باعث می شود این ماشین زیر وزن خودش له شود. اما چگونه؟ بازاریابی شبکه ای با وعده موفقیت و داشتن زیرمجموعه های پرتعداد برای هر توزیع کننده اقدام به کار می کند. فرض کنید همه چیز خوب پیش رود و فروشنده ها روز به روز بیشتر شوند. وقتی تعداد فروشنده ها به واسطه افزایش نمایی و تصاعدی به حالت نهایی خود برسد دیگر بازاریابی برای استخدام موجود نخواهد بود. حال شرکت با انبوهی از فروشندگان رو به رو است که قصد دارند محصولات را به خریدران عرضه کنند اما کدام خریدار؟ خود خریداران تبدیل به فروشنده شده اند. دیگر در سمت خریدار کسی نمانده و همه قصد فروش دارند. در این حالت حجم عظیم عرضه و میل بالای فروشندگان به عرضه کالا و اشباع بازار باعث ضرر گسترده توزیع کنندگان رده پایین می شود.

در شرکت های اصلاحا سنتی (اصلاح مورد استفاده بازاریاب های شبکه ای برای شرکت های غیر شبکه ای) یک نظام منظقی برای کنترل عرضه و تقاضا وجود دارد. شرکت به کانال های فروش خود دسترسی دارد و می تواند برای تنظیم عرضه و پاسخ به تقاضا آنها را کنترل کند اما در نظام بازاریابی شبکه ای انبوهی از فروشندگان با انگیزه کسب درآمدهای هنگفت و با اشتیاق فراوان بدون هیچ گونه تنظیم و برنامه ای قصد فروش دارند. چه کسی آنها را مدیریت می کند؟ چه کسی می تواند آنها را کنترل کند؟ تنها یک عامل باعث کنترل آنها می شود: سقوط ماشین بازاریابی شبکه ای به واسطه اشباع بازار همه چیز را کنترل می کند اما بهای این کنترل نابودی برنامه است. شما وقتی از بازاریابی شبکه ای برای شرکت خود استفاده کنید سوار بر یک موج شده اید که گرچه می تواند شما را به سرعت به مقصد برساند اما امکان کنترل کمی روی برنامه خود دارید.

ماشین بازاریابی شبکه ای بدون ترمز حرکت می کند؛ تنها راه کنترل آن برخورد به دیوار است!!

اخبار مرتبط :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاربر گرامي؛ قبل از فرستادن ديدگاه، قوانين اين بخش را مطالعه نماييد.