دکتر سلمانی در دفاع از عملکرد خویش درحمایت از الحاق ندوشن به اشکذر در سال های گذشته مطالبی را بیان نمودند. پس از مطالعه مطلب فوق و دیدگاه های دوستان فکر کردم مطالبی را در ارتباط با نوشته های ایشان و همچنین مسائل روز ندوشن خدمت بزرگواران بیان نمایم. خدا می داند که هدفم از نوشتن این مطالب تخریب فرد یا گروهی نیست و اگر نقطه ضعفی را بیان می کنم نقطه ضعف همه ما ندوشنی ها و برعکس اگر صحبتی از نقاط قوت می شود؛ برای همه ما است. این مطالب را از دید یک ندوشنی می نویسم که بزرگترین آرزویش آن است که آنقدر جمعیت شهرش زیاد شود که خود دولت برای تبدیل آن به یک شهرستان پیش قدم شود(بدون الحاق زورکی منطقه دیگر)، نه کسی که طرفدار گروهی خاص است. فرموده بودند که حامی اشکذر بودیم و یکی از هدفهایمان گرفتن امکانات برای ندوشن بود. مسلما هیچ انسان عاقلی پولی را که در اختیارش است، در جاهی خرج نمی کند که برایش سودی نداشته باشد. حتی اگر آدم انفاق هم می کند برای ثواب و کسب رضایت الهی است. مطمئنا اگر اشکذری ها می دانستند روزی قرار است ندوشن جدا شود سعی می کردند کمترین بودجه را خرج کنند. البته در ازای هر آنچه را برای ما خرج کردند، چیز باارزش تری به نام شهرستان برای خود نگه داشتند. پس از الحاق ندوشن به میبد یکی از بهانه های اشکذری ها این بود که قسمت عمده ای از بودجه ای را که باید صرف آبادی دیگر قسمت های شهرستان می کردند؛ در منطقه ندوشن خرج کرده اند و الان متضرر شده اند و به اصطلاح آش نخورده اند اما دهانشان سوخته است. آنها برای جبران خسارتشان خواسته هایی داشتند که یکی از آنها ماندن بیابان های ندوشن در ازای بودجه هایی که در ندوشن خرج کرده اند؛ بود. در این راه حتی پشتیبانی یک نماینده مجلس را هم با خود داشتند. اگر نبود هشدارها و همراهی عزیزانی چون آقای جوادی و سایر دوستان چه بسا این اتفاق می افتاد. اگر خداناکرده این مسئله پیش آمده بود آیا شما می توانستید با افتخار بگویید ما حامی اشکذر بودیم تا از آنها امکانات بگیریم. برای من این نکته که برخی دوستان می گویند احداث جاده می تواند یک منطقه را دگرگون کند و باعث شود توسعه منطقه سریعتر اتفاق بیفتد، مبهم است. جاهی مثل عقدا در کنار بزرگترین جاده ترازیتی کشور است. آیا الان خیلی پیشرفته تر از ندوشن است؟ آقای دکتر اگر خواست و اراده مردمی در میان بود حتی اگر ندوشن جزء شهرستان ابرقو هم بود می توانستیم اجرای جاده فولاد را را مطالبه کنیم. الان سال هاست که جاده فولاد ساخته شده است. مطمئنا خیلی از ندوشنی های ساکن یزد که برای تردد از این جاده استفاده می کنند برای شما و سازندگان آن دعا می کنند.و اگر کسانی به هر طریقی به آن کمک کردند،برای خود در نزد خداوند ثوابی دست و پا کرده اند.اما آیا احداث این جاده که قرار بود هزینه اش زیر پا گذاشتن غرور ندوشنی ها و کوتاه آمدن در برابر خواسته نامشرعی باشد،باعث شد جمعیت ندوشن افزایش پیدا کند. آیا این جاده موجب شد تا ندوشنی هایی که کارشان در یزد است ساکن ندوشن شوند و یا برعکس شد.
من این استدلال بعضی از دوستان که با الحاق ندوشن به میبد ممکن ساخت جاده ندوشن به ورزنه به فراموشی سپرده شود را اصلا قبول ندارم. اولا میبدی ها آنقدر پیشرفت کرده اند که اگر چند تا ماشین کمتر از جاده سنتو رد شود به جایگاه انها لطمه نزند. اگر روزی راه آهن یزد به اصفهان از مسیر ندوشن بگذرد آن وقت شاید ضرری به منافع میبدی ها باشد. دوما قطعا احداث این جاده که یادآورپیوندهای دیرینه فرهنگی و اقتصادی مردم ندوشن با منطقه شرق اصفهان و خود اصفهان است مورد حمایت همه ما ندوشنی ها است. بخشداری محترم با هم فکری اعضای شورای ندوشن و روستاهای تابعه می توانند با پشتیبانی همه مردم اجرای این پروژه را از مسئولین میبد قاطعانه درخواست نماید. آیا اگر این جاده هم احداث شد آیا می توان امیدوار بود که باعث افزایش یا دست کم ماندگاری جمعیت در ندوشن شود. به نظرم اولویت ندوشن باید در سه زمینه باشد. اول فراهم آوردن امکانات رفاهی مثل آب و گاز برای بزرگوانی که در ندوشن ساکن هستند. دوم ایجاد حداقل اشتغال و سوم فراهم نمودن زمینه تولید ثروت در ندوشن.به طوری که مردم در ندوشن احساس کند با بودن در ندوشن درآمد بیشتری کسب می کنند. آن وقت خود به خود جمعیت ندوشن افزایش پیدا می کند. اگر الان در ندوشن کسی کاری کرد که حتی یک نفر در ندوشن بماند، کار بزرگی کرده و باید دست او را بوسید. اگرچه ما ندوشنی ها حتی اگر قرار است کسی را برای پستی های دولتی پیشنهاد کنیم به این اصل که یک نفرساکن ندوشن را بگذاریم تا حداقل برای چند مدت هم شده یک خانواده را در ندوشن ماندگار کنیم، عمل نمی کنیم.البته امیدوارم دوستان بعدا نگویند«برخی ندوشنی ها نمی توانند بهتر از خود را ببینند.»بزرگواری می گفت کاری کنید که با افزایش جمعیت ندوشن، خود دولت مجبور شود به شما امکانات دهد نه اینکه همه فکر و ذکرتان گرفتن امکانات باشد. اگر جمعیت ندوشن زیاد شد خود به خود امکانات هم می آید. آقای دکتر سلمانی اگر آن وقت که دوستان همفکر شما برای احداث جاده فولاد با اشکذری ها همسفره شده و از طرف دیگر دوستان مخالف شما در آن طرف تمام هم و غمشان کوبیدن شما بود، همه دست به دست هم داده بودیم و کاری برای مشکل اصلی ندوشن- اشتغال- می کردیم؛ خیلی بهتر نبود.مثلا گرفتن مجوز یک دانشگاه یا حتی دانشکده زیرمجموعه دانشگاه یزد یا دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی. مثل کاری که ابرقویی ها یا اردکانی ها کردند. اگرچه الان هم می توان روی این قضیه کار کرد. البته نباید وقت خود را صرف گرفتن مجوز دانشگاه آزاد یا پیام نور و غیر انتفاعی کرد. چراکه امروز از این دست دانشگاها خیلی زیاد شده است. از نظر میراث فرهنگی ما دو امتیاز ویژه داریم. یکی وجود تعداد زیادی ابنیه تاریخی در ندوشن و دیگر حضور یک ندوشنی کارشناس و پیگیر در میراث فرهنگی استان یزد. اما بدبختی اینجاست که درک مثل منی پایین است و نمی توانیم از این امتیازات برای جذب گردشگر استفاده کنیم. در شهرهایی مثل یزد و میبد از بناها و آثار تاریخی با ساخت موزه و رستوران سنتی و … به اصطلاح پول در می آورند. اما بعضی از ماها از برخی از این خانه های قدیمی با سابقه چند صد ساله بالاترین استفاده را می کنیم یعنی محل نگهداری بز؟ یا اگر خواستیم برای مسجدمان دستشویی درست کنیم این همه جا را ول می کنیم می آییم صاف جاهی را انتخاب می کنیم که از بناهای ارزشمند تاریخی شهرمان است. یا برای اینکه راحتر با ماشین از توی کوچه های ندوشن رد شویم مجموعه زیبا و تاریخی آبنما را خراب می کنیم و تازه به آن افتخار هم می کنیم. برای اینکه در مسجد قلعه طی چند شب در ماه رمضان برای کل جمعیت جا باشد، خانه بزرگ و تاریخی میرزاشاه را خراب می کنیم. خیلی از زمین های کشاورزی ما در ندوشن به پرورش علف های هرز اختصاص یافته و از این نظر شاید در جهان بی نظیر باشیم. آیا نمی شود از این آب ارزشمندی که به هدر می رود در زمین های پایین دست ندوشن به روش قطره ای به کشت محصولاتی چون پسته و … پرداخت و مردم را از درآمدهای آن برخوردار کرد.
« فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ »
احسنت بر شما همشهری منصف
من هم معتقدم ندوشن باید آنقدر پیشرفت کند که وابسته به جای نباشد ، فعلا دعوا سر این است که دم شیرباشیم یا سر موش
امیدوارم شاهد روزی باشیم که خودمان شهرستان باشیم ، آن روز را دور و دیر نمی بینم
با همت همه ی دلسوزان انشاالله