به گزارش ندای ندوشن؛“حسین امینیان ندوشن ـ کارشناس بینالمللی فرش در فرانسه”
انتخاب شهر یزد از سوی یونسکو که ماه گذشته رخ داد،میتواند بابی باشد برای سرمایهگزاری جهت جلب و جذب توریست. قاعدههای گرایش توریستها و گردشگران به شهرها و کشورها به نوع نگاه سازمانهای جهانی مرتبط است.
در واقع گردشگران اگر ببینند که سازمانی همانند یونسکو بر شهر یا منطقه یا مکانی انگشت تاکید نهاده است، قطعاً به آن سمت جلب میشوند تا دلیل چنین انتخابهایی را دریابند و این خود فرصتی نیکو را برای تورگردانان و به خصوص سیاستگران عرصه گردشگری کشورها فراهم میکند تا بتوانند در قالبهای گوناگون به معرفی جاذبههای گردشگری شهر و دیار خود بپردازند.
امروزه دیگر سخن گفتن از نقش توریست وگردشگر در توسعه اقتصاد کشورها امری بدیهی است. چرا که گردش اقتصادی در این حوزه و عرصه، همانا از جمله سالمترین و پاکیزهترین نوع سرمایهگزاری به شمار میآید که همزمان و در کنار خود مشاغل دیگری را هم به تحرک و تکاپو وامیدارد.
برای نمونه، اگر در منطقهای گردشگری توسعه پیدا کند، بلافاصله باید هتلهای مجهز ساخته شود، ساخت هتل یعنی تحرک در بخش مسکن در همان منطقه و این یعنی تقاضا برای بیش از ۵۰۰ کالا و خدمات که به شکل مستقیم و غیر مستقیم با کار ساختمان سازی و مسکن در ارتباط اند. در کنار آن، مشاغل دیگری چون حمل و نقل نیز رونق و رواج می یابد و علاوه بر آن صنایع دستی هر شهر و کشوری نیز این فرصت را مغتنم میشمارند که بتوانند ظرفیتهای تولیدی خود را بیشتر و بیشتر کنند که در نهایت همه این فعالیتها به رونقبخشی اقتصاد میانجامد.
نگارنده به دلیل آن که خود در بوردوی فرانسه زندگی میکند و از سوی دیگر، جاذبههای گردشگری این شهر را میشناسم و حتی روزی را به یاد دارم که در نزدیک به ۱۰ سال قبل(۲۰۰۷)،همین رخداد فرخنده که برای شهر زادگاهم (یزد) رخ داد، برای بوردو هم به وقوع پیوست؛علاقهمندم چند تجربه و مشاهده خود از نوع نگاه مدیران ارشد شهر بوردو به چنین انتخابی را معرفی کنم تا شاید هموطنانم و به خصوص مدیرانی که دستی در کار گردشگری دارند، بتوانند از این تجربهها بهره کافی برده و در نهایت به ارتقای کار شهر یزد و شکوفا شدن اقتصاد این شهر مدد رسانند.
من دقیقاً به یاد دارم که ۱۰ سال پیش بود. شهرداری بوردو در اختیار آلن ژوپه بود که یونسکو اعلام کرد شهر بوردو به عنوان یکی از شهرهای دارای میراث فرهنگی معرفی شده است. در آن سال دقیقاً مکان هایی چون تئاتر بزرگ شهر در زمره جاذبههای دیدنی معرفی شدند.
از آن مهمتر، بخشی از شهر بود که از آن به عنوان شهر قدیمی بوردو یاد میشود. این بخش از شهر،یکی از ارزشمندترین مناطق معماری شهری مربوط به قرن هجدهم میلادی در کل اروپا است. بناهای تاریخی باشکوه و شگفتانگیز شهر، یادآور دوران تاریخ و مهم قرون گذشته است که در آثار نویسندگان و بزرگان فرهنگ و هنر فرانسه،از جمله ویکتورهوگو،از آن یاد شده است.
حفظ و نگهداری مناسب شهرداری بوردو از این منطقه و مرمت مداوم و مستمر از آنها موجب شد تا این منطقه به عنوان میراث جهانی یونسکو انتخاب شود. دو جاذبه گردشگری مهم این منطقه، یکی تئاتر بزرگ «Grand Théâtre» است که در سال ۱۷۸۰ ساخته شده و سخنرانی معروف ویکتور هوگو در همین مکان مهم انجام شد؛ و دیگری کلیسای جامع سنت آندره است.
این کلیسا بسیار دیدنی و باشکوه است. اگرچه مرمتهای اخیر که برای حفظ و نگهداری آن صورت گرفته است، کمی ظاهر قدیمی و گوتیک آن را تغییر داده، اما این مرمتها لازم بود تا بتواند پای گردشگران را به این گونه مکانها باز کند و به همین دلیل سبب شده تا تعداد گردشگران برای دیدن این گونه اماکن افزایش پیدا یابد.
یکی از دلایل توفیق طرح تبدیل بوردو به یکی از مهمترین شهرهای گردشگری در اروپا به همین نگاه منظومهای و همهجانبه شهردار به مقوله گردشگری مرتبط است.
به همین دلیل است که اگر بخواهیم در یزد و معرفی آن به توفیقی دست پیدا کنیم، باید از رقابتهای انرژی بر و نیز حسادتهایی که طبیعی برخی از این گونه فعالیتهاست، و متاسفانه همانند خوره ای به جان اقتصاد ایران افتاده است، دست برداریم.
یزد شهری است که من سالیان سال ــ کمتر از ۲۵ سال ــ در آن زندگی کردهام و جاذبه های گردشگری آن را به خوبی می شناسم و می دانم چه ظرفیت های شگفتی دارد. در کوچه پسکوچههای آن قدم زده ام و نفس کشیده ام. به خصوص در سالهایی که هنوز آوار تجدد و صنعتی شدن، شهرهای ایران را از سر نگذرانده بود.
اتفاقاً سالهای دهه چهل و پنجاه که در تردد بین یزد و ندوشن بودم،از جمله نکاتی که همهگاه جلب توجهم میکرد،همین خانههای کاهگلی بود.خانههایی که درآنها میلولیدیم و اکنون که از آنها فاصلهگرفتهایم وآغشته زندگی شهری شدهایم،در مییابیم آن صفای نهان شده در این خانهها را.
خانههایی که صمیمیت و محبت و دوستی را در تک تک اتاقهای آن میتوانستی حس کنی. همچنان که از سوی دیگر در شهر بوردو هم زندگی کردم، برای بیش از ۳۵ سال و نسبت به هر دوی این شهرها وابستگی عاطفی و احساسی دارم.
بنا بر این خوش دارم که هموطنان و همشهریانم سهمی جدی در این اتفاق داشته باشند. یزد ظرفیتهایی دارد که دیگر مکانها ندارند. همچنان که مشاغلی در آن فعال است که توریستها از این گونه مشاغل خوششان میآید و علاقهمندند مراحل ساخت آن را ببینند. مثل فرشبافی یا گلیم بافی و زیلوبافی.
من خود به یاد دارم در سالهای اولی که به کار فرش در فرانسه وارد شده بودم،یکی از جاذبههایی که مردم و شهروندان دیگر علاقهمند بودند بدانند، همین موضوع چگونگی ساخت و بافت فرش بود.
به همین دلیل به هر شهری که می رفتم، به همکارانم و نیز فرشبافانی که با من کار میکردند، میگفتم که دار قالی را هم در همان شهر وهمزمان با برپایی نمایشگاه وفروشگاه فرش برپا کنند و نفس این کار، تماشاگران بسیاری را به نمایشگاه می کشاند. از این طریق، کلی برای فرش و فروش آن تبلیغ میکردیم.
در کنار آن باید بر بافت تاریخی و ساختمان های گلی شهر یزد هم تأکید کرد. این ساختمانهای گلی که روزگاری بسیاری را گمان بر آن بود که اسباب شرمندگی صاحبان آنهاست و باید سریع تر فروریخته و به ساختمانهای بدقواره و زشت آجری و سنگی تبدیل شود، اکنون اما اسباب تفاخر یزد شده است. چرا که کارشناسان یونسکو، وجود همین ساختمانهای کاهگلی را مزیت یزد بر دیگر شهرها دانستند و آن را در زمره میراث فرهنگی و معماری جهان قرار دادند. از همین زاویه است که باید در حفظ و نگهداری ساختمانهای تاریخی کاهگلی، بیشتر کوشش و تلاش به خرج دهیم.
نقش شهرداری و سازمان میراث فرهنگی در این زمینه، بسیار تعیین کننده است. شهرداری به این دلیل که نقشه جامع شهری و اصلاحات آن را در یک پروسه ۵۰ ساله، باید به گونهای سامان دهد که به فضای تاریخی و میراثی شهر آسیبی وارد نسازد. و میراث فرهنگی نیز از این جهت نقشش مهم است که کارشناسان آن بتوانند هر گونه تحولی در ساخت و ساز شهر را رصد کنند تا به دلیل برخی سوءاستفادهها امکان از بین رفتن مواریث فرهنگی به وجود نیاید.
ما در شهرهای بزرگ این مشکل را داریم که برخی از مکانها به دلیل ارزش بالای زمین، برای صاحب ملک صرفه اقتصادی برای نگاهداری خانه کاهگلی وجود ندارد و به همین دلیل از همین امروز باید شهرداری و فرمانداری و نیز استانداری تلاش کنند تا این مشکل را به نوعی در میان خود حل کنند و به یک وحدت رویه در دادن مجوز ساخت برسند.
به نظر میرسد با یک کار فشرده سازماندهی شده بتوان در زمانی کوتاه، فضایی را فراهم کرد تا همگان از این امکان بهره ببرند و شهر یزد،همان قدر توفیق یابد که روزی نام جاذبههای گردشگریاش بر سر زبان های گردشگران از هر قوم و طایفه ای در چهار گوشه جهان بیفتد. من امیدوارم و مطمئنم که از نظر اقتصادی برای این شهر مفید خواهد بود و شاید جوانان آنجا قادر باشند انجمنی تشکیل دهند که بتوانند نوعی نگاه به جلو داشته باشند،و جذب توریست ازآن جمله باشد. به یاد داشته باشیم که توریستها و گردشگرها عاشق سادگی و صمیمیت اند و میدانند که هر چیز ساده و صمیمی در بطن خود زیبایی هم دارد.
در کنار آن باید از ابعاد فرهنگی کار نیز یاد کرد که همانا ایجاد فرصتی برای گفت وگو میان افرادی از فرهنگهای مختلف است. این گونه میتوان داشتههای فرهنگی همدیگر را همرسانی کرد و به پای درخت این ارتباط آب لطف و محبت افشاند.
نگارنده ضمن تبریک چنین اتفاق فرخندهای به همشهریانم، بر این باورم که مردم یزد با چنین انتخابی فرصتی تاریخی به دست آورند که قطعاً اگر درست و مناسب از آن استفاده کنند، میتواند به فصل درخوری از جهش تازهای در تمامی حوزههای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی تبدیل شود.
“روزنامه اطلاعات – سهشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۶”
به گمانم آقای امینیان ندوشن از جمله مفاخر فرهنگی نه تنها ندوشن و استان یزد که ایران هستند که چنین غمخوارانه و با هوشمندی و نثری خواندنی و رسا چنین مقاله زیبایی را نوشتند.