ماجرای پیر عابد و سجده اش به شیطان رجیم
قصه قرآنی، پیر مرد بنی اسرائیل و سجده اش به شیطان را در اینجا بخوانید
به گزارش ندای ندوشن؛یکی از مورخین و تاریخ نگاران بزرگ بشریت، پروردگار عالم و کتاب مقدس قرآن کریم است که با بیان روایت های مختلف، تاریخ اسلام را ورق می زند.
در قرآن در آیه ۱۶ و ۱۷ حشر، عاقبت منافقان را اینگونه مثال زده است:
کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ (۱۶) و فَکَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِی النَّارِ خَالِدَیْنِ فِیهَا وَذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ (۱۷)
«چون حکایت شیطان که به انسان گفت: کافر شو و، چون [وى]کافر شد گفت: من از تو بیزارم زیرا من از خدا پروردگار جهانیان مى ترسم (۱۶) و فرجام هردوشان آن است که هر دو در آتش جاوید مى مانند و سزاى ستمگران این است (۱۷)»
جمعی از مفسران و محدثان در ذیل این آیه داستان بَرصیصای عابد راذکر کرده که عاقبت شیطان و پیروان شیطان را مجسم میکند و این داستان چنین است:
در میان بنیاسرائیل عابد و راهبی به نام بَرصیصا بود. سالها بسیاری مشغول به عبادت بود و آنچنان در پیشگاه خدا دارای مقام و منزلت شد که حتی بیماران روانی را نیز درمان میکرد و مردم بیماران خود را نزد او میآوردند و با دعای او شفا مییافتند.
روزی زن جوانی از یک خاندان با شخصیت را که بیماری روانی پیدا کرده بود، برادرانش نزد بَرصیصا آوردند و بنا شد مدتی در آنجا بماند تا شفا یابد.
شیطان وسوسهگر در آنجا ظاهر شد و آنقدر آن زن را در نظر آن عابد زینت داد که او فرهیخته شد و به او تجاوز کرد. پس از مدتی آن زن باردار شد. بَرصیصا دید که نزدیک است، آبرویش برود. باز گول شیطان را خورد و آن زن را کشته و جنازهاش را در گوشهای از بیابان دفن کرد.
شیطان این موضوع را فاش ساخت و برادران زن جوان از این حادثه رنج آور با اطلاع شدند و رسوایی عابد در تمام شهر پیچید و به گوش حاکم رسید. حاکم با گروهی از مردم به بررسی پرداختند و عابد اقرار به گناه کرد، پس از آنکه وقوع جنایت برای آنها ثابت شد. حاکم زمان حکم اعدام بَرصیصا را صادر کرد. مأموران همراه ازدحام جمعیت عابد را به پای دار آوردند و او را به پای چوبه دار کشیدند، در این هنگام شیطان در نزد عابد مجسم شد و گفت: «این من بود که تو را تا آنجا کشیدم، اکنون نیز میتوانم موجب نجات تو شوم.»
عابد گفت: چه کنم تا نجات یابم؟
شیطان گفت: هر گاه یک سجده برای من کنی کافیست.
عابد گفت: منکه در اینجا نمیتوانم سجده کنم.
شیطان گفت: با اشاره سجده کن، او با اشاره شیطان را سجده کرد و همان دم دار کشیدند و جان سپرد و در حال کفر از دنیا رفت.
دو آیه مذکور به این مطلب اشاره میکند این است سرنوشت کسانی که به پیروی از شیطان ادامه میدهند و با منافقان همنشین و همسو میشوند.( تفسیر مجمعالبیان، ج۹، ص. ۲۶۵؛ بحار، ج. ۱۴، ص. ۴۸۷ )
منبع: قصه های قرآن به قلم روان، محمد محمدی اشتهاردی
دیدگاهتان را بنویسید