شماره خبر: 22919 بدون دیدگاه انتشار: 11 دی 1396 - 08:14 نسخه چاپي ارسال به دوستان

ندوشن، منظره‌ای از ایران

محمد جعفری/

ندوشن، منظره‌ای از ایران

بافت تاریخی ندوشن زیباست اما زیباتر از آن، جریان زندگی در ندوشن است که این بافت را ساخته و باعث بقای آن شده است. جریان زندگی مثل آبی است که از چشمه‌های آهکی بیرون می‌آید

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ندای ندوشن؛روزنامه اطلاعات ،محمد جعفری/هفته دوم آبان ۹۶ نمایشگاه عکسی با عنوان ندوشن، منظره ای در کویر با نمایش عکس‌های فرزین ناظم زاده در گنجینه فرهنگ و هنر یزد برگزار شد. آنچه از نمایشگاه هم در زمان برگزاری و هم پس از آن مورد توجه قرار گرفت، تصویر پوستر تبلیغاتی نمایشگاه بود که در فضای مجازی و روی بنرها خودنمایی می‌کرد و قاعدتا معرفی ندوشن به زبان تصویر بود.
در مرکز تصویر آب انبار قدیمی‌بازسازی شده ای به چشم می‌خورد که همراه با گنبدهای فیروزه ای و بادگیری که در پشت آن قرار دارد، یادآور جنبه تاریخی شهر ندوشن است. سبزه‌زارهای جلوی آب انبار و همچنین درختانی که رخت سفیدی بر تن کرده اند، به زیبایی تصویر افزوده است. خوشه‌های سبز و شکوفه‌های سفیدرنگی که یادآور بهار زیبا و دل انگیز اما کم دوام ندوشن هستند، با گذشت زمان و جبر طبیعت به خوشه‌های طلایی رنگ گندم یا دانه‌های بادام تبدیل می‌شوند.
در این میان نمایش بانویی با چهره ای تار در حالی که اغلب اشیاء اطراف او واضح و شفاف هستند، بحث برانگیز است. نیت عکاس از خلق این تضاد هر چیزی می‌تواند باشد؛ اما اگر به بیننده القاء شود که اهمیت ندوشن در وهله اول به خاطر بناهای قدیمی‌و مناظر طبیعی اش است و انسان‌ها به دلیل قرار گرفتن در کنار این پدیده‌ها ارزش پیدا می‌کنند؛ مسیر نادرستی طی شده است.
در اثبات نادرستی این گزاره همین بس که دلیل و ضامن بقای این مناظر، آب است. آبی که اجداد این زن با زحمت و مشقت فراوان از دل خاک بیرون کشیده و بر زمین جاری کرده اند. این زیبایی‌ها نتیجه سازگاری و ماندگاری امثال او در یک محیط نامساعد است.
این مسئله بهانه ای به دست داد تا دوباره از ندوشن گفته شود البته این بار از خود ندوشن و ساکنانش. بانوی مورد اشاره یکی از هزاران انسانی است که عمر خود را در ندوشن سپری کرده و بهار جوانی خود را در بوستان ندوشن به خزان کهنسالی رسانده است.
چادر شبِ پر از علفی که در پشت سر اوست، نشان دهنده نوعی زندگی است مشابه زندگی روستایی که هنوز هم به صورت محدود در ندوشن به چشم می‌خورد. دهقانان ندوشنی عمده نیازهای زندگی خود را از طریق کشاورزی خرد و در کنار آن دامداری محدود، تامین می‌کنند.این شیوه زندگی هم از قدمت بیشتری در ندوشن برخوردار است و هم انسان را به یاد دهقانان فداکار و میهن دوست ایران زمین می‌اندازد. از سوی دیگر همین بانو در یک نگاه، معرف خود ندوشن است. ندوشن هم پیری است که بر گرده تاریخ نشسته، فرازها و فرودها را پشت سر نهاده و علی‌رغم کهنسالی همچنان با صلابت و پرغرور چشم به آینده دوخته است؛ درست مثل این زن که در حالی که پیرامونش پر از هیاهوست، خودش اما ساده و بی ادعا، ناشناخته باقی مانده است؛ به تعبیری ندوشن حاشیه ای پررنگتر از متن دارد. ندوشن هم تنهاست، چون در جایی دورتر از آبادی‌های دیگر شکل گرفته است پس به طور طبیعی می‌بایست برای بقا به خود متکی باشد و تا حد امکان چشم به کمک دیگران ندوخته باشد. تنهایی اثر خود را بر زندگی مردم این آبادی گذاشته است؛ به طور نمونه فرهنگ و گویش، مردم ندوشن را از نواحی اطراف متمایز گردانیده است، به همین خاطر کسی که در ندوشن بزرگ شده باشد، بهتر می‌تواند مفهوم تنهایی ایران را درک کرده و آن را استادانه بازگو کند.
رگه‌های تمدن ایرانی در ندوشن را باید در زندگی این بانو دید و از زبان او شنید. کار و کردار، منش و باورها و به طور کلی فرهنگی که به زندگی او معنی می‌بخشد، همگی ریشه ایرانی دارد و یادگاری از گذشته بسیار دور است.
پرت افتادگی ندوشن این حسن را داشته که این آبادی را در طول تاریخ کمتر در معرض مناقشات سیاسی و تهاجم‌های نظامی‌قرار دهد، به همین دلیل جامعه و فرهنگ ندوشنی هویت و اصالت ایرانی خود را بهتر و بیشتر حفظ کرده است.پیدایش کیش زرتشت و بعد از آن ورود دین اسلام و در پی آن ترویج مذهب شیعه باعث نشد مردم ندوشن مانند ایرانیان دیگر به هویت ایرانی خود پشت کنند. آنان که به ادیان جدید می‌گرویدند ضمن تقید به عقاید و هنجارهای مربوط به آن آیین، باورهای آبا و اجدادی خود را بر طبق آموزه‌های جدید بازتعریف کرده و در چارچوب آیینی که پذیرفته بودند، به حفظ آنها اهتمام می‌ورزیدند. به این ترتیب ندوشن ایرانی مانده و در زمره آبادی‌هایی قرار گرفته که آینه تمام نمای ایران کهن است. ندوشن جایی است که در زندگی ساکنانش روح ایرانی جاری است و بهتر بود که در معرفی آن به جای منظره ای در کویر می‌گفتند: ندوشن، منظره ای از ایران.
جریان زندگی ساکنان ندوشن در سایه بیم‌ها و امیدها تداوم یافته است. جدا از سختی‌های مواجهه با طبیعت سرکش، چپاولگران نیز حیات اجتماعی در ندوشن را تهدید کرده اند. در سال‌های خیلی دور یورش اوغون‌های خون ریز و غارتگر نفیر مرگ را در ندوشن به صدا در می‌آورد و گاهی فقط یک معجزه می‌توانست سبب دفع فتنه این جماعت حرامی‌باشد. هنوز هم بعد از گذشت سالیان متمادی هراس از اوغون‌ها در دل مردم باقی است. بعدتر هم راهزنانی که با تضعیف حکومت مرکزی تقویت می‌شدند، به قصد غارت اموال مردم رهسپار می‌گردیدند و با خود ترس و وحشت و ناامنی به ارمغان می‌آوردند. وقتی هم که شر دزدان از سر ندوشن کم می‌شد، این خوی استکباری و استبدادی خوانین تازه وارد به ندوشن بود که عرصه را بر مردم تنگ می‌کرد و اجازه نمی‌داد که آن‌ها زندگی بدون دغدغه ای را تجربه کنند.
اما علیرغم آن سختی‌ها و گرفتاری‌هایی که همیشه بوده و هست؛ زندگی با رنگ و بوی ایرانی هنوز هم در ندوشن ادامه دارد. بافت تاریخی ندوشن زیباست اما زیباتر از آن، جریان زندگی در ندوشن است که این بافت را ساخته و باعث بقای آن شده است. جریان زندگی مثل آبی است که از چشمه‌های آهکی بیرون می‌آید و پدیده‌های چشم نوازی را در مسیر حرکت خود خلق می‌کند، اگر چشمه خشک شود، آن پدیده‌ها به مرور زمان فرسوده می‌شوند و طراوت خود را برای همیشه از دست خواهند داد.
محمد جعفری

 

اخبار مرتبط :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاربر گرامي؛ قبل از فرستادن ديدگاه، قوانين اين بخش را مطالعه نماييد.