به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ندای ندوشن؛پس از سالها که از پَرپَرشدن یاس نبی میگذشت، امام (ع) به برادرش عقیل گفتند همسری برایم انتخاب کن چراکه تو به اقوام عرب آشنایی و میخواهم که از دلیران و شجاعان باشد تا فرزندی دلیر و شجاع برای من بیاورد.
عقیل نیز از بین تمامی قبایل، طایفه بنی کلاب را معرفی کرد و از آن بین دختری با نام فاطمه روانه خانه امام علی (ع) شد، ایشان در بدو ورود به خانه امام، شرطی عجیب گذاشتند؛ مرا در پیشگاه فرزندان «فاطمه» خطاب نکنید و از این رو به کنیه (امالبنین) معروف شدند.
ادب قطرهای کوچک در اقیانوس وجود بامعرفت او
ایشان علت این تغییر نام را، حساسیت فرزندان فاطمه زهرا (س) گفتند چراکه فرزندان هربار با شنیدن ندای یا فاطمه از سوی حضرت علی (ع) برای خواندن همسر خود، به فکر مادر خود میافتادند.
این دریای کرامت حتی برای نگهداری از فرزندان از خود نیز میگذرد و خود را وقف کودکان خانه وحی میکند.
در اوصاف مادر پسرها گفتهاند که او همیشه فرزندان حضرت فاطمه (س) را به فرزندان خود، برتری میداد و آنگونه فرزندان را تربیت کرده بود که فرزندان یاس نبی را با نام نیکو و بزرگ مرتبه مثل «سرور من» و «مولای من» خطاب میکرد.
آیا ادوار تاریخ بشر به این حد ادب و احترام را به خود دیده است که وقتی تشنه و خسته است، از خود بگذرد، برای برادری که مولا خطابش میکند؟ عباس بن علی (ع) فرزند رشید ایشان بود که ادب را برای تمام بشر معنا کرد.
ابوالفضل نتیجه تربیتی است که برادر به واسطه بزرگیِ الهی، مولا باید خوانده شود و فقط در آخرین لحظات با ندای (ادرک اخی) او را میخواند تا قبل از رفتن بار دیگر چهره مولای خود را ببنید.
حتی زینب (س) برای ایشان احترام ویژهای قائل بود
حضرت زینب (س) به محض ورود به مدینه سراغ امالبنین را گرفت و شهادت فرزندش را تسلیت گفت.
ادب فرزندان، ارثی از مادر است چراکه وقتی بشیر قاصد امام سجاد (ع) برای ایشان خبر آورد که فرزند شما عثمان شهید شد، در جواب گفت از حسین چه خبر؟ بشیر گفت: عبدالله و جعفر شما هم شهید شدند، ایشان دوباره گفتند که از حسین چه خبر؟ قاصد ادامه داد: عباس هم شهید شد و ایشان نیز در جواب عرضه داشتند که هرچه زیر این آسمان هست به فدای حسین(ع) از حسین چه خبر داری؟ قاصد گفت: اباعبدالله در کربلا با لب تشنه شهید شدند، و اینجا بود که این بانوی ادب گفت: قاصد، رگ قلبم را با این خبر پاره کردی.
ایشان در بقیع هر روز حاضر میشدند و برای داغ فرزندانش چنان میگریستند و ناله میکردند که هر دلی را به سوز و آه میآوردند.
آری، از مادری چنین بزرگ و پدری چنان دلیر این چنین فرزندی که که سقای دشت کربلا باشد بعید نیست و نتیجه آن تربیت این فرزند را سپهسالار دشت کربلا میکند.
رایحه این گل است که پس از گذشت ۱۴۰۰ سال هنوز عدهای را سرمست خود دارد و عاشقانی دلباخته را به دنبال خود میکشاند تا تمام تلاش خود را کنند که غنچههای خود را در این راه به پیشگاه این خاندان تقدیم کنند.
فرزند این بانوی ادب معنای جوانمردی و ایثار را به تاریخ آموخت تا در آینده مردانی از سرزمین پارس، ایشان را به عنوان الگو بدانند و حتی فرزندان خود را نیز در این راه تربیت کنند.
دیدگاهتان را بنویسید