شماره خبر: 23796 بدون دیدگاه انتشار: 21 خرداد 1397 - 17:18 نسخه چاپي ارسال به دوستان

اینجا واقعیتی تاریخی در حال فروپاشی است

گزارش آفتاب یزد از حال و روز کاروانسرای قلعه خرگوشی

اینجا واقعیتی تاریخی در حال فروپاشی است

این روزها کاروانسرای قلعه خرگوشی حال و روز اصلاً خوبی ندارد و این حال بد به این سادگی‌ها‌ خوب نمی‌شود مگر آن که عزمی جزم و همتی بلند پای کار باشد؛ فارغ از میبدی و اردکانی و ندوشنی بودن! باید پای دلسوزان آثار و ابنیه ایران به میانه ماجرا کشانیده شود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ندای ندوشن ،آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: معروف است که در دوره ناصرالدین شاه قاجار شبی از شب‌های ماه رمضان توپچی از شلیک توپ سحر خودداری کرد. امیر توپخانه او را احضار کرد و با خشم از او پرسید: چرا توپ در نکردی؟ توپچی با خونسردی پاسخ داد: قربان به هزار و یک دلیل! اول این که باروت نداشتیم. امیر توپخانه فوری حرفش را قطع کرد و گفت: همین یک دلیل کافی است!

این حکایت معروف را از آن بابت در همین ابتدا ذکر کردیم که بگوییم؛ انتخاب این گزارش و این شیوه گزارش نویسی، هزار و یک دلیل داشت؛ اول این که نمی‌خواهیم یکی از معروف ترین و مهم ترین کاروانسراهای برجای مانده از عهد صفوی برای همیشه از صفحه روزگار و تاریخ محو شود و شاید همین یک دلیل کافی باشد تا از خیر بقیه ادله درگذریم، اما این گزارش داستان‌ها‌یی دیگر در دل خود نهفته دارد که شنیدنی است!

داستان 999 کاروانسرای شاه عباس اول
حقیقت دارد؟
بی هیچ دخل و تصرفی، به نقل حکایتی عجیب می‌پردازیم که به زبان محاوره به ثبت رسیده است:
«داستان کاروانسرا از اون جایی شروع می‌شه که شاه عباس اول صفوی یه شب خواب می‌بینه که سال 1000 هجری قمری پایان دنیاست و دنیا به آخر می‌رسه. شاه که از خوابش حسابی می‌ترسه و ناراحت می‌شه که نتونه به سلطنتش ادامه بده، برای رفع این خواب نذر می‌کنه که اگه خوابش تعبیر نشه یک‌سری خدمات رایگان برای مردم انجام بده، از جمله ساخت مراکز اقامتی و رفاهی رایگان برای مسافرین در سرتاسر کشور به اسم کاروانسرا. سال 1008 هجری، زمانی که شاه از عدم تعبیر خوابش مطمئن می‌شه تصمیم به ادای نذورات خودش می‌گیره، اول از همه پای پیاده می‌ره مشهد و بر می‌گرده و یک سال بعد از بازگشت از مشهد (سال 1009 هجری قمری) شروع به ساخت کاروانسراها می‌کنه. یه روایت هست که می‌گه از همون ابتدا 999 کاروانسرا ساخته می‌شه. یه روایت دیگه هم هست که می‌گه ابتدا 1000 کاروانسرا ساخته می‌شه ولی درباریان و وزرای شاه بهش پیشنهاد می‌کنن یکی از کاروانسراها رو خراب کنه چون عدد 999 دهن پر کن‌تر و حجیم‌تر هستش تا 1000 که یک کلمه هست. در هر صورت 999 کاروانسرا در جاده‌های اصلی ساخته می‌شه که در حال حاضر تعداد 54 کاروانسرا باقی مونده و از این تعداد هم 25 عدد بازسازی شده.» در کنار این روایت عامه پسند بد نیست اندکی جدی تر به مقوله کاروانسراها ورود پیدا کنیم.
کاروانسرا یا تیم ترکیبی است از کاروان(کاربان)
به معنی گروهی مسافر که گروهی سفر می‌کنند؛ و سرای به معنی خانه و مکان. هر دو واژه برگرفته از زبان پهلوی است.
ساده‌تر از همه چنین می‌توان گفت که کاروانسرا ساختمانی است که کاروان را در خود جای می‌دهد و بزرگ‌ترین نوع ساختمان‌های ایرانی – اسلامی است. پلان آن معمولاً مربع یا مستطیل شکل است، با یک ورودی برجسته عظیم و بلند، معمولاً ساده و بدون نقش، با دیوارهایی که گاهی اوقات بادگیرهایی در انتهای آن تعبیه شده‌ است. یک دالان با طاق قوسی که مابین ورودی و حیاط داخلی قرار گرفته، فضای کافی را برای جا دادن حیوانات بارکش فراهم ساخته ‌است. بر روی سکوی برآمده‌ای که در پیرامون این حیاط قرار گرفته‌ است، طاقگان‌هایی واقع شده‌اند که نمای داخلی را مفصل‌بندی می‌کنند و در پشت آنها حجره‌های کوچکی برای منزل دادن مسافران ساخته شده ‌است. در کاروانسراهای دو طبقه، از حجره‌های پایینی برای انبار کردن کالاها و از حجره‌های بالایی برای منزل دادن مسافران استفاده می‌شد.
پررونق‌ترین دوره احداث و مرمت کاروانسراها را می‌توان دوره صفویه دانست. در این دوران بود که شاه عباس اول با توجه به تدبر خود، تصمیم به بازسازی و احیای جاده ابریشم نمود و یکی از الزامات این کار را احیای کاروانسراها می‌دانست. پژوهشگران همین موضوع را یکی از دلایل اشتهار بیشتر کاروانسراها به کاروانسرای شاه عباسی می‌دانند. هر چند ممکن است چندی از کاروانسراهای بازسازی شده، کاروانسراهای پیش از صفویه باشند. از جمله کاروانسراهایی که در دوره صفویه ایجاد شده، کاروانسرای شاه عباسی کرج است که این کاروانسرا در زمان شاه سلیمان صفوی و بین سالهای ۱۰۷۸ تا ۱۱۰۹ احداث گردیده‌ است.

کتیبه کاروانسرای قلعه خرگوشی چه می‌گوید؟
متن کتیبه کاروانسرای قلعه خرگوشی که دیگر در جایی که باید باشد نیست و به دلایلی در جایی دیگر حفاظت می‌شود! چنین بازخوانی شده: «امر فرمودند به انشاء این رباط، بندگان نواب کامیاب کلب آستانه حضرت امیرالمومنین علی ابن ابی طالب.ع. عباس الموسوی الصفوی بهادر خان خلدالله ملکه و ثواب آن به روح جد بزرگوار خود پادشاه غفران پناه فردوس بارگاه شاه طهماسب انارالله برهانه هبه فرمودند. کتیبه رضا عباسی1023»

کاروانسرای قلعه خرگوشی
و مسئله‌ای به نام تقسیمات کشوری!
اردکانی‌ها‌ اگر قرار باشد از این کاروانسرا بنویسند در ابتدا خواهند نوشت:«از کاروانسرای ابوالقاسم رشتی عقدا تا قلعه خرگوشی شصت کیلومتر راه و فاصله وجود دارد، به قول گذشتگان؛ چهارمنزل باید طی کرد تا گام در قلعه خرگوشی نهاد.»
میبدی‌ها و در راس آن‌ها‌ ندوشنی‌ها‌ اما روایتی دیگر دارند. محمد جعفری ندوشن در مطلبی که در ویژه نامه آفتاب یزد با موضوع ندوشن منتشر شده است؛ روایت خود از کاروانسرای قلعه خرگوشی را این‌گونه بیان می‌کند: «زمانی که شاه عباس تصمیم به ساخت 999 کاروانسرا گرفت از طرف بازرگانان ندوشنی که مرتب بین ندوشن و ورزنه و اصفهان طی طریق می‌کردند، وجود چشمه آب در وسط صحرا به نام چشمه خرگوشی را به اطلاع دربار شاه عباس می‌رسانند و تقاضای ساختن رباط در این منطقه می‌نمایند که موافقت می‌شود…»
این دو روایت گویای یک واقعیت است و آن این که کاروانسرای قلعه خرگوشی که در تاریخ سوم اسفند 1377 به شماره 2236 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است به دلیل ایجاد تغییرات در تقسیمات کشوری، خاصه در مناطقی از استان یزد، یک زمان جزئی از اردکان و از یک تاریخ به بعد جزئی از میبد به شمار آورده شده است و اما، کاروانسرای قلعه خرگوشی که در مرز استان‌ها‌ی یزد و اصفهان واقع شده به ترتیب در 25 کیلومتری روستای سورک، 42 کیلومتری روستای هفتهر، 58 کیلومتری ندوشن، 59 کیلومتری روستای خلیل آباد، 61 کیلومتری شهر ورزنه در استان اصفهان، 63 کیلومتری روستای سرو (مسیر غیرجاده‌ای کمتر از 20 کیلومتر!)، 76 کیلومتری عقدا،117 کیلومتری اردکان (از مسیر عقدا)، 125 کیلومتری میبد و 142 کیلومتری شهر یزد (مرکز استان یزد) قرار دارد.

روایتی زنده از حال و روز
کاروانسرای قلعه خرگوشی
ساعت 4 و 28 دقیقه صبح به مقصد کاروانسرای قلعه خرگوشی از مسیر جاده‌ای موسوم به جاده فولاد آلیاژی حرکت می‌کنیم. از ابتدای این جاده، ده‌ها تابلو که همگی کارخانه‌ای مشغول در صنعت فولاد را معرفی می‌کنند این سوال بزرگ را در ذهن ایجاد می‌کند که بین کویر و تشنگی و فولاد؛ صنعتی که پرآبخواه است چه رابطه‌ای می‌تواند وجود داشته باشد. از کنار انبوهی از کارخانه‌ها‌ی فولاد می‌گذریم. اولین آبادی نیوک است و بعد دوراهی ندوشن ـ سورک، هفتهر.
بعد از طی مسیری تقریبا 140 کیلومتر از مرکز شهر یزد، از جانب جنوب شرقی و از مسیر روستای سورک (که معدن آهن معروفی دارد!) به قلعه خرگوشی نزدیک می‌شویم. از دور ماشینی را مشاهده می‌کنیم که از جانب مشرق به سمت قلعه با شتاب بسیار زیاد می‌آید و همین مسئله باعث می‌شود برای ورود به قلعه اندکی تامل کنیم.
هوا کم کم روشن می‌شود. وانت آبی رنگ در حالی که در قسمت بار، تانکری سفید رنگ را حمل می‌کند با سرعتی قابل تامل وارد حیاط کاروانسرا می‌شود و من احساس می‌کنم یا آب آورده برای گوسفندانی که در این جا نگهداری می‌کنند یا این جا آبشخوری است که رمه‌ها‌ در مسیر، ساعتی را در این مکان توقف می‌کنند و اما هر دو حدس، برای من ناخوشآیند بود. خوشآیند این چنین صحنه‌ها‌یی را در پارک ملی سیاهکوه و نیز محیط زیست طبیعی شهرستان مهریز دیده بودم که آب و علوفه برای حیوانات اعم از کل و بز و دیگر حیوانات می‌بردند و در جاهایی خالی می‌کردند اما…
بگذریم…
وارد محوطه کاروانسرا نشده، موتوری که مشخص است تحت مالکیت توریست یا توریست‌هاست جلب توجه می‌کند. به راننده وانت آبی‌رنگ نزدیک می‌شویم و می‌پرسیم: «آب آورده اید برای گوسفندان تان؟» می‌خندد و می‌گوید: «آب می‌بریم برای گوسفندان‌مان…» و اشاره می‌کند به آب انبارگونه‌ای که درست وسط کاروانسرا قرار دارد. ادامه می‌دهد:«آبش شور است، چشمه‌ای خدادادی که رمه‌ها‌ی ما را نجات می‌دهد از تشنگی و ترغیب می‌کند برای چرای بیشتر!» خوب که دقت می‌کنیم چشمه‌ای می‌بینیم زلال و اما از آبش نمی‌چشیم و به حرف راننده وانت آب اعتماد می‌کنیم چون می‌ترسیم مشکلی به هم برسانیم.
بقیه وقت را صرف تماشای کاروانسرا و ویرانی‌ها‌یی که کم کم نگران کننده شده است می‌کنیم.
آن چه از توصیفات این کاروانسرا خوانده بودیم چنین بوده که: «کاروانسرای قلعه خرگوشی شامل صفه‌ها، حجره‌ها‌، اصطبل و دیواره‌ای روی پشت بام، با دو متر عرض است. این کاروانسرا دو طبقه و طبقه دوم آن شاه نشین است. در داخل رباط 18 صفه وجود دارد. صفه بزرگ‌تر و صفه دیگری که در قسمت جنوبی قرار دارد، دارای محراب است. در چهار گوشه رباط، چهار مدخل برای ورود به طویله دیده می‌شود و مخزن آب به صورت آب انبار در وسط رباط ساخته شده است. از تزئینات بنا می‌توان به کاربندی آجری سر در ورودی و کتبیه سنگی به خط علی رضا عباسی خطاط معروف عصر شاه عباس اشاره کرد. این کتیبه روی 15 قطعه سنگ سبز رنگ به طول هشت متر و عرض 60 سانتی متر و در سه ضلع مدخل نصب شده است. این کاروانسرا کاملا داخل طبیعت بکر و وسط کویر قرار گرفته و می‌توان از آن به عنوان یک رصدگاه بسیار زیبا و مناسب استفاده کرد. نزدیک‌ترین آبادی تا این کاروانسرا در فاصله هفت کیلومتری است که یک روستای تک خانواره است. از دور این کاروانسرا منظره‌ای بسیار زیبا دارد. داخل آن اتاقک‌های سنگی وجود دارد که محل اتراق مسافرین بوده و در ضمن محلی هم برای نگهداری حیوانات وجود دارد. سنگ‌های به کار رفته در آن از جنس گرانیت است. در این رباط چشمه آبی هم هست و می‌توان ازآن نوشید.»
و اما همه این‌هایی که در توصیف کاروانسرای قلعه خرگوشی نوشته اند دیگر قابل رویت نیست چون نمای ورودی کاروانسرا فاقد کتیبه و تقریبا تخریب شده است، صفه‌ها‌ و شاه نشین‌ها‌ و دیگر مسائل هم کم و بیش دچار تخریب‌ها‌یی گاه نگران کننده شده و اما قسمت‌ها‌یی که آغُل حیوانات از جمله گوسفندان و اسب و قاطر بوده از خرابی و ویران شدگی، بیشتر از قسمت‌ها‌یی که قابل استفاده برای انسان بوده، در امان مانده است.
به طبقه دوم می‌رویم که احساس می‌کنیم صاحبان موتوری که در بدو ورود دیدیم دیشب را در این کاروانسرا به سر برده و به همین دلیل تمام سعی خود را به کار بستیم تا بیدار نشوند.
دو توریست بودند یکی زیر سی سال و دیگری حدود 50 سال. سعی ما کافی نبود و آن توریست مسن‌تر
بیدار شد به مدد: «?where are you from»
متوجه شدیم استرالیایی هستند و با گفتن:
« Have a good time» عرصه گفت و گو را واگذار کردیم تا خواب از چشمان آن‌ها‌ نپریده! لختی دیگر بخوابند.
پشت بام‌ها‌ تقریبا سالم مانده و اما برجک‌ها‌ که گویا چهار عدد بوده تقریبا دیگر نیست. از کاروانسرا که خارج می‌شویم می‌بینیم جبهه شمالی این سازه از تخریب بیشتری رنج می‌برد و تقریباً دیواره شمالی در حال فروپاشی است. هوا روشن شده و گرمایی گزنده یادآوری می‌کند که کویر با همه زیبایی‌هایش کار خود می‌کند و بر سیاق خود حرکت…
این روزها کاروانسرای قلعه خرگوشی حال و روز اصلاً خوبی ندارد و این حال بد به این سادگی‌ها‌ خوب نمی‌شود مگر آن که عزمی جزم و همتی بلند پای کار باشد؛ فارغ از میبدی و اردکانی و ندوشنی بودن! باید پای دلسوزان آثار و ابنیه ایران به میانه ماجرا کشانیده شود.
کیلومترها آن سوتر چوپانی را در حال رسیدگی به رمه‌هایش می‌بینیم، از اهالی عقداست. می‌پرسیم آب برای رمه‌ها‌یت از کجا تهیه می‌کنی؟ با انگشت قلعه خرگوشی را نشان می‌دهد و می‌گوید وسط بیابان قلعه‌ای است که به خاطر چشمه وسط آن معروف شده به کاروانسرای قلعه خرگوشی! از آن جا
آب برمی‌داریم. می‌پرسیم اگر خشکسالی شود؟ می‌گوید این چشمه خدادادی است و تا به حال خشک نشده.

اخبار مرتبط :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاربر گرامي؛ قبل از فرستادن ديدگاه، قوانين اين بخش را مطالعه نماييد.