به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ندای ندوشن؛رضا بردستانی: فروردین ۹۶ خبری روی خروجی خبرگزاریهای عمدتاً استان یزد قرار داده شد با این تیتر: «آغاز عملیات ساخت محور ندوشن – ورزنه» و اما محور ندوشن ورزنه یا به تعبیری کاملتر؛ محور: «یزد ـ ورزنه ـ اصفهان»، قصهای طولانی و تلخ دارد. تنها در یکی از صدها و بلکه هزاران نامه و جلسه و صورتجلسه ای که پیرامون این جاده مشاهده شد! در تاریخ ۱۹ مهرماه ۱۳۹۱ (چیزی کمتر از یک سال به پایان دولت احمدی نژاد) سید علی لطفی زاده ـ معاون وزیر وقت راه و شهرسازی و دبیر ستاد مهرماندگار ـ در نامه ای خطاب به محرابیان خاطر نشان میکند طرحهایی از جمله، طرحی با کد ۴۰۷۰۲۱۳۱ (احداث راههای کویری)؛ در فهرست نهایی تخصیص مهرماندگار وزارتخانهی راه و شهرسازی قرار گرفته اند و اما از آن جایی که توسط معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور از قلم افتاده! فلذا خواهان آن میشود تا نسبت به ابلاغ تخصیص طرحهای موصوف مساعدت لازم را مطابق آنچه در نامههای اداری مرسوم است؛ مبذول فرمایند.
بمانعلی جعفری ندوشن ـ رئیس شورای شهر وقت ندوشن ـ کمی قبلتر از نامه ی مورد اشاره (۲۶ شهریور ۹۱)، در نامهای خطاب به حسن کامران ـ نماینده مردم اصفهان ـ خاطرنشان میکند؛ در سال ۸۵ یعنی شش سال پیشتر از نگارش نامهی مورد نظر، پروژه راه ندوشن ـ ورزنه مصوب شده و در دور سوم سفرهای رئیسجمهور وقت ـ محمود احمدینژاد ـ تاکید بر عملیاتی شدن آن شده که متاسفانه بعد از گذشت حدود شش سال! فقط در حدود ۲۲ کیلومتر زیرسازی شده است. رئیس وقت شورای شهر ندوشن اما در این نامه، اهداف احداث پروژه راه ندوشن ـ ورزنه را این چنین بر میشمارد:
ـ کوتاه شدن مسیر اصفهان به یزد با احیای جاده ابریشم به میزان هفتاد کیلومتر؛
ـ پوشش دادن جمعیت شهری شهرهای تاریخی ورزنه و ندوشن و رونق اقتصادی این دو شهر؛
ـ حذف گردنه ملااحمد و عبور از مسیری با کمترین عوارض طبیعی و کاهش هزینهها و نیز کاهش بار ترافیکی جاده فعلی یزد به اصفهان؛
ـ دسترسی به منطقه توریستی ـ گردشگری تالاب گاوخونی و احیای جاده ابریشم؛
ـ احیای رباط یا همان کاروانسرای قلعه خرگوشی و توسعهی آن به عنوان منطقه گردشگری؛
ـ احیای بافت قدیم شهر ندوشن؛
ـ ارتباط بین دو قطب کشاورزی و دامداری (ورزنه ـ ندوشن) و تبادل و خرید و فروش محصولات.
یک سال و اندی بعد یعنی در ۵ بهمن ۱۳۹۲، برخی از اعضای شورای شهر ورزنه، در جلسه ای با حضور معاون وقت هماهنگی امور عمرانی استانداری یزد شرکت میکنند و دست بر نکاتی مهم میگذارند. مجتبی جابر ورزنه که در آن زمان خزانهدار شورای شهر ورزنه بوده است ضمن اشاره به حقابه و طومار شیخ بهایی، خشکسالی و مشکلات پیش آمده برای مردم و دیگر موارد میگوید:«اگر جاده فوق(محور ورزنه ـ ندوشن) تکمیل شود ۳۰۰ هزار نفر حاشیه این جاده از ندوشن تا اصفهان میتوانند کسب و کار و ارتزاق کنند.
از همین دست نامهها باز هم میتوان به نامهای با امضای ماشاءالله شفیعی خطاب به رحمتی وزیر وقت راه و ترابری (پیش از ادغام در وزارت مسکن) به تاریخ ۲۸ خرداد ۸۶ اشاره کرد که در ۴ بند تنظیم شده و بند دوم آن بدین شرح است:
محور ارتباطی ورزنه ـ ندوشن: این مسیر به دلیل قرار گرفتن تالاب بینالمللی گاوخونی از اهمیت استراتژیکی برخوردار است که هر ساله پذیرای تعداد زیادی توریست خارجی [و گردشگر] داخلی است ولی دریغ از یک عملیات زیرسازی ساده؛ به همین دلیل گردشگرانی که از منطقه بازدید میکنند به یاس و ناامیدی مواجه میشوند و هر ساله شاهد کاهش آمار بازدیدکنندگان هستیم.
باز می گردیم به خبر ابتدای گزارش و نیمنگاهی میاندازیم به مشاهدات میدانی. فروردین ۹۶ یعنی ۱۴ ماه قبل، روابط عمومی اداره کل راه و شهرسازی استان یزد به نقل از محمدرضا نقصان محمدی مینویسد: «محور ندوشن به ورزنه، زمان سفر و ارتباط بین استانهای یزد و اصفهان را کاهش میدهد و نقش سازنده ای در رونق بخشی صنایع و معادن منطقه دارد. این محور که یک محور ارتباطی بین استانهای یزد و اصفهان است موجب بهرهمندی ساکنان این منطقه از یک جاده مناسب میشود. طول این مسیر از سورک تا ورزنه ۷۷ کیلومتر است که ۴۷کیلومتر آن در حوزه استان یزد و ۳۰ کیلومتر آن در حوزه استان اصفهان است.
۱۹ کیلومتر آن در منطقه یزد زیرسازی و یک لایه آسفالت سطحی شده و ۴ کیلومتر آن تاکنون ساخته شده و نیاز به بهسازی دارد. ۲۴ کیلومتر محور ندوشن در حال ساخت ابنیه فنی است و امیدواریم با تلاش همکارانمان در حوزه ساخت و توسعه راههای این اداره کل شاهد سرعت بخشیدن این طرح باشیم.»
اظهارات مدیرکل راه و شهرسازی استان یزد از چارچوب خبرگزاریها فراتر نمیرود چون ۱۴ ماه بعد، وقتی به جاده مورد اشاره مراجعه کردیم نه نشانه ای از بهسازی دیدیم و نه رد و نشانی از ادوات راهسازی و این یعنی قصهی محور ورزنه به ندوشن حالا حالاها درستشدنی نیست!
سیر تاریخی:
یکی از ابتداییترین مسائلی که در جهان، همزاد و همراه همه موجودات بوده و هست، خط سیر مشخص است. این مسئله که ازآن به عنوان یک اصل غیرقابل گریز میتوان نام برد، پایه و اساس بقای جهان نیز به شمار میرود. تمام اجرام متحرک در این جهان تابع یک مقررات، درحرکت هستند و این حرکت یک مسیر و جاده مشخصی دارد که تبعات انحراف از آن شاید به قیمت نابودی بخش عظیم این مجموعه باشد.
مسیر حرکت هرکره شناوری دراین جهان، تعیینکننده سرنوشت متعلقات خود و بعضاً کرات دیگر میباشد. موجودات روی کره زمین نیز به تبعیت از همین اصل مجموعه منظمی را به وجود آورده اند و به عنوان معظمترین مجموعه حیاتی شناخته شده دربین اجرام معلق درجهان معروف هستند. هزاران سال است طبق حرکت کره زمین به دور خود و خورشید مسیر حرکتی را برای فصول سال مشخص و به تبع آن رودخانهها پس از به جریان افتادن یک مسیر مشخص و با وجود آمدن موجودات زنده به تدریج خط سیر فصلی مهاجرت برای آنان نیز تعریف شده است . همه این مسیرها تابع یک نظم خاصی صورت گرفته و میگیرد به نحوی که تنها موجود خلاق و متفکر کره زمین یعنی انسان مجبور به تبعیت ازآن شده و به این نکته پی برد که تداوم حیات روی کره خاکی جز با برنامهریزی و تعیین خط سیر برهمه امور ممکن نیست. لذا بشر اولین مسیر و جاده را در دوران شکار به دنبال سیرمهاجرت فصلی حیوانات برای خود طراحی و درآن تردد کرد و ازآن به بعد همراه با سایر برنامههای روزمره خود دراین بخش نیز پیشرفتهایی نائل آمد تا جایی که امروزه با تکنولوژی پیشرفته به جایی رسید که نقل و انتقالات به نحو چشمگیری سرعت بخشیده و جادههایی طراحی کرده که سرعت تردد درآنها هزاران و بعضا میلیونها برابر گذشته است پس خط سیر و جاده از اساسیترین مسائلی بوده که بشر به آن پرداخته است.
ایران به عنوان قدیمیترین مراکز متمدن جهان دراین بخش نیز از اهمیت خاصی برخوردار بوده و هست. چکیده ای از تحقیقات و بررسیها که در زمینه راههای باستانی ایران وجود دارد و میتوان ازآن به عنوان یک سند استفاده کرد. فصل اول کتاب کاروانسرای ایران و ساختمانهای کوچک میان راهها تحت عنوان (نظر اجمالی بر راههای بازرگانی ایران) تالیف ماکسیم سیرو میباشد. مولف، راههای ایران را در پنج گروه عمده طبقهبندی کرده و قدیمیترین خط سیر در گردنههای برابر کوه دماوند در گروه خط سیر البرز مربوط به پیش از تاریخ را معرفی میکند.
این راهها طی هزاران سال علاوه بر ساکنان فلات ایران مورد استفاده اقوام و ملل غیرایرانی بوده نظیر مسیرهایی که مورد استفاده بازرگانان چینی قرار گرفته و به جاده ابریشم شهرت یافت. این اثر که زمانی به عنوان یکی از مسیرهای مهم فلات مرکزی ایران به شمار میرفته از شهراصفهان شروع و از محدوده بخش بنرود این استان عبور و در محدوده باتلاق گاوخونی وارد منطقه ندوشن استان یزد و با عبور ازاین منطقه به شهر یزد ختم میشود. با توجه به اینکه آثارغالب درطول مسیر قدمت آن به دوره میانی اسلامی (سلجوقی) باز میگردد. اگرچه شواهدی مبنی بر دایر بودن مسیر در ادوار قبل از سلجوقی نیز وجود دارد ولی اعلام نظر قطعی منوط به ارائه ادله محکمتری است. عناصر این مسیر نظیر رباط خرگوشی و بافت تاریخی ندوشن درمتون تاریخی و پژوهشهای انجام شده توسط افرادی نظیر ماکسیم سیرو و ایرج افشار مورد بحث قرار گرفته است. این مسیر دراراضی ملی قرار داشته ومالکیت دولتی دارد ولی عناصر بین راهی موجود در آن بلاصاحب یا دارای مالکیت وقفی است.
سالها است به انحاء و بهانههای مختلف بحث مسیری معروف، نقل محافل میشود؛ یک بار به عنوان شعار تبلیغاتی، یک بار به عنوان بهانهای برای پیشرفت و بار دیگر برای پیش کشیدن موانعی که بیشتر فرضی است تا واقعی. از جملهی این مسائل یکی هم این که میگویند مدیران ارشد برخی شهرستانهای در مسیر فعلی یزد به اصفهان؛ اساساً تمایلی به ساخته شدن این جاده ندارند چون دیگر رغبتی برای عبور از مسیر فعلی وجود نخواهد داشت و همه مسیر جایگزین یعنی محور یزدـ ورزنه ـ اصفهان را انتخاب خواهند کرد، در حالی که بر اساس بررسیهای میدانی چنین فرضیه ای هیچگاه نمیتواند درست باشد چون این مسیر بیشتر از آن که به عنوان مسیری جایگزین مورد استفاده قرار گیرد، شهرهای ندوشن و ورزنه را از بنبست فعلی رهایی خواهد بخشید و نیز باعث سهولت رفتوآمد حاشیهنشینان تالاب گاوخونی خواهدشد. مضافاً اینکه به دلیلی بزرگراهی بودن مسیر فعلی یعنی یزد ـ اردکان ـ نائین و اصفهان، عملاً بحث جایگزینی به خودی خود مردود است.
در این جایگاه ممکن است این سوال ایجاد شود که اگر بحث جایگزینی مردود است پس مباحثی چون کارشکنی و دیگر موارد نیز نمیتواند صحت داشته باشد؛ حال میماند دلیلی بر ناتمام ماندن این جاده در حالی که بخشهای بسیاری از عملیات زیر سازی آن انجام شده و مسافت اندکی تا اتمام باقی مانده است.
نخستین دلیلی که به ذهن میرسد تجمیع چند جاده در یک طرح به عنوان راههای کویری است که عملاً سرعت بخشیدن به بحث اتمام جاده را غیرممکن ساخته است کما این که مشاهده شد حتی در یکی از موارد؛ تخصیص بودجه از قلم افتاده بود.
دلیل دیگر این که چنین مباحثی در قالب یک طرح بیشتر نگاهها به سمت نگاه منطقه گرایانه سوق میدهد. در حال حاضر مباحثی چون جاده صفا شهر به اسفند آباد در شهرستان ابرکوه، جاده بهاباد به دربند در شهرستان بهاباد و جادههایی نظیر ابرکوه به مروست و نیز کمربندی چاهک باعث شده رقم تخصیصی بودجه این قدر ناچیز باشد که حتی کفاف فکر کردن به چگونگی هزینهکرد نیز ندهد.
اگر چه اعتقاد داریم تمامی جادههای مورد اشاره در مبحث منطقه ای میتواند مهم باشد اما اهمیت این محور یعنی ندوشن به ورزنه از اهمیت بالاتری برخوردار است زیرا در بررسیها به اثبات رسیده که این جاده بیشتر از آن که جاده ای تاریخی و گردشگری باشد جاده ای استراتژیک و مهم است که حتی میتواند روی برخی تنشهای آبی منطق شرق اصفهان تاثیر مسالمتآمیزگونه نیز داشته باشد و چه بسا اگر دستاندرکاران استانهای اصفهان و یزد در اتمام این جاده عجله و شتاب بیشتری به کاربندند قطعا بخشی از گلایهمندی کشاورزان ورزنه ای به خودی خود رفع خواهد شد.
جاده اگرچه نمیتواند جایگزین آب و رفعکننده خشکسالی باشد اما حداقل مسیری برای کسب و کارهای جایگزین بازخواهد شد و همین مسئله کمک میکند تا مردمان این منطقه احساس نزدیکتری به هم دیگر داشته باشند و بیشتر مسائل موجود را در بستر گفت و گو حل و فصل کنند.
بررسیهای میدانی میگوید اگر دو طرف ماجرا یعنی مدیران ارشد استانهای اصفهان و یزد، برخی از بودجهها را روی این جاده متمرکز کنند این جاده در کمتر از شش ماه میتواند زیر بار وسائط نقلیه برود و بنبستی آزاردهنده برای همیشه از بین برود. به دلیل وجود برخی آثار طبیعی نظیر تالاب گاوخونی و نیز چندین و چند اثر ارزشمند تاریخی نظیر کاروانسرای قلعه خرگوشی، اتمام این مسیر حتی با مشارکت بخش خصوصی نیز امکانپذیر خواهد بود که این آثار تاریخی و طبیعی به خودی خود آن قدر جذابیت برای توریستهای بینالمللی و گردشگران داخلی ایجاد خواهد کرد که بخشهایی از هزینههای مصروف برای اتمام این مسیر، جبران خواهد شد. نکتهی حائز اهمیتتر وجود معادن بیشماری از سنگهای گرانیتی سبز و قرمز است که تقریبا جزئی از گونههای کمنظیر و شاید بینظیر در سطح جهان باشد که این نیز میتواند اهمیت این جاده و مهم بودن به اتمام رساندن آن را بیشتر نشان دهد.
دیدگاهتان را بنویسید