به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ندای ندوشن؛روز از روزمرگی لبریز و شب از اضطراب سرشار، چشم از فرود انسان نمناک و گوش از سرود نسیان غمناک، دست از بارش افکار لرزان و سخن از کذب نوشتن ارزان، قلم از هجوم اخبار حیران و خدایی در همین امکان؛ آری، این چنین میگذرد روزگار یک خبرنگار…
اینکه میگوئیم روز از روزمرگی لبریز، این است که چشمهایت را که باز میکنی به امید آن است که خبری خوش را به گوش جان مردم سرزمینت برسانی و این که شب از اضطراب سرشار است، آنکه چشمهایت روی هم بسته نمیشوم از هزاران دردی که هنوز در این شهر جان مردم را به بازی گرفته است.
اینکه میگوئیم چشم از فرود انسان نمناک، آن است که اشکها امانت نمیدهد وقتی قرار است خبر درگذشت بزرگمردی را مخابره کنی، اینکه قلمت از غم زجر کودکان و زنان بیپناه رنگ خون میگیرد، اینکه در صفحات تقویم، روزهائی سیاهی، جوهر قلمت بیشتر از همیشه برایت نمایان میکند، اینکه عاشورائی میشود و کربلا را با قلم کمترینت در جملاتی پاس مینهی…
اینکه میگوئیم گوش از سرود نسیان غمناک، این است که دیگر گوشهایت توان شنیدن وعدههای مدیران و مسئولان را ندارد و خستهای از آنکه اخبار بوی همیشگی را میدهد و تیترها رنگ عمل نمیگیرد، اینکه مدیری در برابر نگاه تو دم از بهبود اوضاع را میدهد اما تو شاهد هدفونهای پرمملو از موسیقی امیدبخش در گوش مردم هستی که نوائی زمزمه میکند که روز خوب در راه است.
اینکه میگوئیم دست از بارش افکار لرزان، آن است که حرفهای نهفته در سینه بر دوشت سنگینی میکند باید قلم برداری و واقعیات را با نگاهی منصفانه با مخاطبت در میان بگذاری، و اینکه سخن از کذب نوشت ارزان، آن که برخی هزاران راه خروج از امانت و صداقت در برابر قلمت میگذارند که آنی بنویسی که منافع عدهای را رقم بزند، اما تو نمیتوانی….
و اینکه میگوئیم قلم آن هجوم اخبار حیران، آن است که روزانه هزاران خبر مخابره و مرور میکنی که شاید یکی از این خبرها نویدی از شادکامی و نیکبختی بدهد و اینکه خدائی در این امکان، روز و شب، چشم و گوش و قلم و فکر را در محضر خدا میبینی و احتیاط میکنی که نکند قلمت رنگ جهالت گیرد و حقی را ناحق کند.
اما این همه حرف نیست در دورهای که رسانهها نقش مهمی را در جهتدهی افکار عمومی ایفا میکنند، صحنهای وسیع و بدون مرز ایجاد شده است که نیازمند سربازانی است که بدانند، بخوانند و بگویند، این امر را همه میدانیم که رسانه در تعریف اجتماعی و بینالملل خود جایگاه چهارم را در ارکان دموکراسی دارد و در دورن تعریف خود واژههایی همچون تعهد، صداقت و اخلاق را دارد که در غیر این صورت رسانه دیگر یک پایگاه اجتماعی نبوده و نفوذ کلامی نخواهد داشت.
اما ظاهر رسانه ها در وهله نخست کاملا معقول و منطقی به نظر میرسد و هر رسانه از جمله رسانههای صوتی، تصویری مانند رادیو و تلویزیون و رسانههای مکتوب از جمله مطبوعات و خبرگزاری ها، هفتهنامهها، ماهنامهها، فصلنامهها سیاستهای مبتنی بر قانون اما تفکرات خاص را دنبال میکنند که تا این بخش هر رسانه مخاطب خود و تاثیرگذاری مد نظر بر مخاطب تحت پوشش خود را دارد.
فاکتورهای اخلاقمداری در رسانه
اما کاسهای که زیر نیم کاسه رسانهها قابل بررسی است فرهنگ و اخلاقمداری رسانه در ذات و درون سازمان خود است که این نکته از معرض دید مخاطب به صورت آشکار پنهان بوده و در واقع مسائل درون خانوادگی هر رسانه است.
در ابتدا باید تعریف روشنی از اخلاق و مولفههای آن داشته باشیم که نیاز است توجه لازم به ملزومات و فاکتورهای اخلاق در رسانهها معطوف شود اینکه اخلاق به معنی احترام گذاشتن است البته اخلاق تنها رعایت ادب و احترام و خوشزبانی نیست بلکه به این معنا است که هرکسی در هر کاری در جای خود قرار گیرد.
فاکتور بعدی آن مربیگری است به این معنی که اگر فرد تذکری را میدهد که موجب اذیت فراهم شود هدف فقط اذیت نیست بلکه قصد تربیت است که باهدف نظم و ساماندهی این تذکرات داده میشود، فاکتور دیگر پیش رو بودن است بهطور مثال در دوران دفاع مقدس فرماندهان عراقی علت پیروزی ایرانیها را این میدانستند که فرماندهان عراقی میگفتند بروید اما فرماندهان ایرانی میگفتند بیایید بنابراین باید عمل کنیم نه حرف بزنیم زیرا مردم عمل ما را میبینند.
از سویی دیگر در عصری که عصر تخصص و تفکر است، احترام به تخصص نیز یکی دیگر از فاکتورهای اخلاق است که هدف اغنا شدن و منفعت رساندن به خود و دیگران است، تفویض در اخلاق مدیریتی و رسانهای نیز یعنی اینکه من اگر کاری را بلند نیستم به دیگری که مهارت انجام آن را دارد واگذار کنم و به گفته شهید چمران کسی که کاری را بلند باشد به آن متعهد میشود اما اگر تعهد داشته باشد کاری را که بلد نیست از قبول آن امتناع میکند، اینجاست که تعهد و تخصص معنای درست به خود میگیرد.
یادگیری از دیگر فاکتورهای اخلاق است درواقع یکی از بیاخلاقیها این است که ما در زمینه یادگیری فکر کنیم که اغنا شدیم که اگر چنین باشد سرمایه انسانی و توانمندیها کشته میشود، انتقادپذیر بودن نه در شعار بلکه در عمل و عقل محوری از دیگر فاکتورهای اخلاق است.
اخلاق، واحد درسی مغفول در رشتههای خبرنگاری و روزنامهنگاری
اخلاق در رسانه شاید به عنوان یک واحد درسی ناقص در رشتههای مرتبط به خبرنگاری و روزنامه نگاری به صورت محدود تدریس شود اما مسئله قابل تامل گرایشها و فرهنگهایی است که هر فرد در رسانه خود بروز میدهد که نهایتا علارقم تلاش برخی از رسانهها در بزنگاههای حساس سیاسی و یا اجتماعی هویدا شده و توضیح و توجیه قابل انکاری هم برای آن وجود ندارد.
شاید اگر کمی واضح تر بخواهیم از دغدغههای فعالان خبری از جمله خبرنگاران که مهمترین عضو این سازمان خبری هستند، سخن بگوییم، رفتارها و واکنشهای خبرنگاران و مسئولان در حیطه کاری خود است که نمود و بروز ناشی از آن در سطر اخبار و گزارشها هویدا میشود.
به بیان ساده تر اخلاق روزنامهنگار و خبرنگار کیفیت محتوا را تعیین میکند به طوری که یک خبرنگار در تعریف جایگاه خود در مقابل هنجارهای روزنامه نگاران باید سعی کنید به تعریف جای خود، هنجارهای جامعه و فرهنگ و ارتباط قدرت با رسانه را به نوعی هویدا کند که اخلاق روزنامه نگاری و صداقت حفظ شود.
اخلاق رسانهای نقطه تلاقی علم اخلاق و عمل رسانه یا ارتباط جمعی بوده و این امر، امری درونی و مرتبط با ارزشها و هنجارها منطبق بر جامعه است، بر اساس تحلیلهای صورت گرفته از سوی تحلیگران فرهنگ رسانه، بسیاری از شگردهای رسانهای که به ظاهر با هیچ اصل و بند و تبصرهای از حقوق و قانون تنافی نداشته باشد، ممکن است با اصول اخلاق منافات داشته باشد و به بیان دیگر اخلاق رسانهای اگرچه تابع اصول و قواعدی کلی و جهانشمول است، اما به سبب ریشه گرفتن آن از مجموعه ارزشهای بطن جامعه میتواند از جامعه و فرهنگی به جامعه و فرهنگ دیگر متفاوت و متغیر باشد.
با استناد به نوشته سیدمحمد مکتبی در کتاب “خبر و اخلاق خبرنگاری”، خبرنگاری، خدمت مهم اجتماعی است؛ زیرا عهده دار تأمین یک نیاز مهم اجتماعی، یعنی خبر است و همین موضوع برای اینکه نیاز به اخلاق نیکو را در این حرفه ضروری بدانیم، کافی خواهد بود. با این حال، نقش مهمی که جریان اطلاع رسانی در شکل دهی به افکار عمومی و موضع گیری های فردی و اجتماعی ایفا می کند، اهمیت و ضرورت پای بندی به ضوابط اخلاقی حرفه خبرنگاری را دوچندان کرده است. نتیجه این کوشش، به تدوین اصول بین المللی اخلاق روزنامه نگاری انجامیده است.
اصول کلی اخلاق رسانهای به سادگی تدوین قواعد کلی حقوق رسانهها نیست و در هر فرهنگ و جامعهای، تعاریف و محدودههای خاص خود را دارد. خبررسانی و اطلاعرسانی یکی از کارکردهای اصلی رسانهها بوده و این کارکرد در کنار دو کارکرد دیگر شامل آموزش و سرگرمی یک رکن اساسی کار وسایل ارتباطجمعی را شکل میدهد.
اخلاق حرفهای روزنامهنگاری و خبرنگاری دربرگیرنده هنجارهایی است که روزنامهنگاران و خبرنگاران باید به آنها پایبند باشند و نادیده گرفتن آنها نیز میتواند به روزنامهنگار، خبرنگار و رسانه آسیب جدی وارد کند، یکی از اصول اخلاق حرفهای خبرنگاری دستیابی و ارائه اطلاعات و اخبار سازنده و مفید است. رسانه به عنوان واسطه بین مردم و واقعیتها و رویدادها بایستی آینه وفادار رخدادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باشد.
خبرنگار و رسانه در حقیقت امانتدار مردم در دستیابی به اطلاعات هستند و باید این امانت را بهخوبی ادا کنند. حق مردم در دستیابی به اطلاعات، نخستین اصل بینالمللی اخلاق حرفهای در خبرنگاری است که بر اساس این اصل مردم و افراد حق دارند تصویری واقعی از جهان بیرونی را از طریق دستیابی به اطلاعات صحیح و جامع در اختیار داشته و علاوه بر این بتوانند آرای خود را با استفاده از رسانههای گوناگون فرهنگی و ارتباطاتی بهطور آزادانه اعلام و ابراز کنند.
همانطور که میدانیم یکی دیگر از اصول مهم اخلاق حرفهای خبرنگاری صداقت در برابر مخاطبان است، روزنامهنگار و خبرنگار در گام نخست باید تلاش کند تا هنگامیکه به «صحت» اطلاعاتی که در دست دارد، مطمئن نشده، آنها را به عنوان «خبر یا گزارش» به مخاطب منتقل نکند. خبرنگار به عنوان چشم بیدار و هوشیار جامعه در دستیابی به حقایق و واقعیتها رسالتی بس خطیر بر عهده دارد و کانون این اهمیت، صداقت و قابلاعتماد بودن خبرنگار و رسانه است.
خبرنگار، حلقه واصل مردم و مسئولان
اهمیت کار خبرنگار و رسانه در این است که جامعه او را حلقه واسط خود با حقایق میداند و بر پایه اطلاعات و اخبار دریافتی از رسانه، تحلیل و برنامهریزی کند. اگر رسانه بهعمد اطلاعات و اخبار غیرواقعی در اختیار جامعه قرار دهد، علاوه بر اینکه به اعتماد جامعه به خود خیانت کرده، اعتبار خود را نیز از دست میدهد.
بدیهی است پایبندی به معیارهای اخلاقی روزنامهنگاری و خبرنگاری، تضمین کننده رفتار حرفهای یک رسانه است و هر چقدر رسانه تلاش کند تا در چارچوب این اصول اخلاقی رفتار کند، به همان اندازه به سمت «حرفهای شدن» و جلب اعتماد عمومی گام برمیدارد.
البته صحبتهای مطرح شده این یادداشت از جمله مواردی است که هر روزنامهنگار و خبرنگار به صورت شفاهی و گاها عمقی به آن باور و اعتقاد دارد اما نکته قابل انتقاد نهادینهسازی آن در عمق جان رسانهها و بروز و ظهور آن در لابهلای اخبار، گزارشها و تحلیلهای خبری است.
رسانههای اصفهان در طول سالهای گذشته به دلیل بحرانهای خبری از جمله حوادث، رخدادهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی عملکرد قابل تاملی داشتند اما در هر برهههای مختلف زمانی انتقاداتی نیز از سوی منتقدان به رسانهها به دلیل جهتگیریهای ناقص، گزارشهای کمجان و تحلیلهای اشتباه روانه بود و هست که باید در این عرصه صاحبان اندیشه و قلم به چارهاندیشی برای رفتار و اخلاق رسانهای بپردازند و نواقص رفتاری در این میان مورد واکاوی موشکافانه قرار گیرد.
دیدگاهتان را بنویسید