شماره خبر: 24838 بدون دیدگاه انتشار: 10 فروردین 1398 - 12:56 نسخه چاپي ارسال به دوستان

صدای پتک و چکش آهنگری ندوشن رو به خاموشی است

صدای پتک و چکش آهنگری ندوشن رو به خاموشی است

آهنگری یا « چلنگری» یکی از قدیمی‌ترین هنرهای سنتی بخش ندوشن است و با توجه به شواهد و مستندات، قدمت آن به بیش هزار سال می رسد و در گذشته به عنوان یکی از حرفه‌های مهم و شاخص مردمان منطقه محسوب می شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ندای ندوشن؛ این حرفه که در اصطلاح محلی به آن چلنگری گفته می شود از جمله هنرهای دستی و میراث فرهنگی گذشتگان مردم این منطقه است که هنرمندانی از یک طایفه آن را نسل به نسل به آیندگان انتقال دادند و در حفظ و احیای آن کوشیدند.
استادکاران همچون استاد حبیب، استاد حسینعلی، استاد خالق و استاد اسد جعفری و استاد فیضل الله و استاد علی اکبر آتشکار از جمله هنرمندان حرفه آهنگری ندوشن هستند که در این میان تنها بازمانده این هنر اصیل سنتی استاد اسد جعفری است که علی رغم کهولت سن با علاقه مندی خاص آن را ادامه می دهد.
روزگاری نه چندان دور این هنر رونق قابل توجهی داشت اما نسل امروز با آن غریبه است و با تحولات جدید و مدرن رفته رفته از اهمیت و رونق این هنر کاسته شده است و اکنون کمتر صدای پتک و چکش آهنگری در کوچه پس کوچه های این شهر شنیده می شود.
چلنگری به عنوان هنر شکل دادن به فلز، روزگاری نه چندان دور، رونق قابل توجهی داشت که نسل امروز با آن غریبه اند و شاید اصلاً این حرفه را در زمره مشاغل امروزی قرار نمی دهند .
آهنگران سنتی ندوشن با استفاده از وسایل ساده و ابتدایی، نظیر دم و انواع انبر و گاز انبر، انواع چکش، گیره آتشکاری و سندان به تولید ابزار و وسایل آهنی می‌پرداختند که عمدتا وسایل مورد نیاز کشاورزان، نانوایان، قالی‌بافان، زیلوبافان و باغداران بود.
این وسایل شامل قپان ، قندچین ، انبر ، زنجیر، داس، بیل، کلنگ ، نعل، چرخ خرمن کوب، وسایل خویش (شخم زنی)، انوع میخ، چفت، حلقه، قفل و کلید، چاقو، ساطور، سه پایه، خاک انداز، سیخ تنور، سوهان، قیچی و غیر بود.
چلنگران برای ساخت ابزار فلزی یاد شده از انواع فنرهای ماشین و ضایعات آهن استفاده می کردند و شاید ساخت یک ابزار فلزی چند روز طول بکشد و صدها و هزاران چکش کاری نیاز داشت.
در واقع وسایل ساده و یک کارگاه کوچک بود و بقیه هنر، ذوق و سلیقه آهنگری، که با حداقل امکانات محصولاتی زیبا و متنوع خلق می کرد.
بخش اصلی کارگاه آهنگری، کوره بود که قلب کارگاه محسوب می‌شد و آتش کوره با سیخ کوره به هم زده می‌شد و حرارت آن نیز بالا نگه داشته می‌شد.
آهنگران از نوعی کوره سرپوشیده به نام کوره دیواری استفاده می‌کردند که سرپوش کوره به یک دودکش منتهی می‌شد و معمولا دمه‌ای دستی هوای مورد نیاز کوره را فراهم می‌کرد.
دستان پینه بسته استادان ماهر و چیره دست هنر سنتی آهنگری ندوشن از جمله استاد اسد جعفری از سختی ها و مشقت های این هنر حکایت دارد.
هنرمندانی که کوله باری از تجربه دارد و خاطرات کشاورزانی که در فصل برداشت محصول گندم و جو از اطراف و اکناف به او مراجعه می کردند و سفارش ساخت داس، تبر، تیشه، کلنگ و…می دادند در ذهن دارند.
دکتر محمد علی اسلامی ندوشن که در دوران جوانی ناظر بر رونق صنایع دستی و هنر آهنگری این مرز و بوم بود در کتاب روزهای خود چنین می نویسد:
… « من هر وقت از جلو آهنگری می گذشتم دوست می داشتم که بایستم و تماشا کنم ، برایم تازگی داشت که ببینم چیزی ساخته می شود ، شکل می گیرد ، آهن تافته به نیروی هنر و مهارت آدمیزاد در عرض چند دقیقه تبدیل به ابزار می شود .
یکی از پسرها آهن سرخ را از توی کوره بیرون می آورد و استاد ذکر گویان و در حالی که نفس آهنگدار می کشید ، آن را می کوفت و به شکل دلخواه مثلاً بیل یا کلنگ در می آورد ، هنگام کوفتن جرقه های آتش از آهن می پرید و من تعجب می کردم که چگونه او را نمی سوزاند . حتی حایلی روی صورت هم نداشت و سرش را عقب نمی برد، با چنان اطمینانی کار می کرد که گوئی اختیار جرقه ها را نیز در دست دارد ، آهن تافته سرخی بسیار زیبائی داشت که اندک اندک به بد رنگی و سیاهی می گرائید.
چون جوانی که پیر شود و سرانجام چون حرارتش به آخر می رسید و کارش تمام بود آن را در آب فرو می بردند که صدای جز بزرگ و بخار از آن بر می خاست و این همان کمال و مرگ او بود .
خرها و قاطرهایی را که برای نعل بندی آورده بودند جلو دکان انتظار می کشیدند ، استاد نعمان با چالاکی از دکان پایین می آمد ، ابزار نعلبندیش در دست ، دست یا پای حیوان را بالا می گرفتند و او نعل کهنه را می کند و آنگاه با داس هلالی شکلی که در دست داشت و آن را سُم تراش می گفتند سُم را می تراشید .
من دلم می لرزید که مبادا به جای دردناکش بخورد ، ولی او با چنان مهارتی کار خود را انجام می داد که حتی یک مورد هم اشتباه پیش نمی آمد ، این به منزله ناخن گیری حیوان بود . آنگاه نعل تازه را می گذاشت و می کوفت و نوک میخ ها را بر می گرداند ، همه این کارها در عرض چند دقیقه صورت می گرفت ، با سرعت و قاطعیت .
حیوان به آرامی ایستاده بود و ظاهراً به این دردسر گاه به گاهی عادت داشت ، بعضی از قاطرها بد نعلی می کردند ، به علت ناتو بودن جبلی قاطر و بالا و پایین می رفتند ، در این صورت می بایست «لفچ »آنها را لای منگنه گذاشت و محکم نگاه داشت و آنگاه تسلیم می شدند .
علاوه بر مهارت ، شهامت استاد نعمان را هم تحسین می کردم که از لگد خوردن نمی ترسید، چارپا هر چند چموش بود او بی پروا پشت سرش زانو می زد و کار خود را شروع می کرد البته این هم بود که وقتی حیوان یک پایش را بلند می کرد دیگر نمی توانست لگد بزند .
همه این کارها با حساب نسیه و موعدی و جنسی انجام می شد و دفتر و نوشته ای هم در کار نبود ، در حافظه می ماند، من بندرت دیدم که کسی پول بیاورد و جنسی ببرد ، شناخت افراد و اعتماد ، کار خود را می کرد و حسابها به مرور تسویه می شد .
مثلاً یکی در ازای نعلی که بسته شده بود یک یا دو روز کارگری می کرد ، یا مقداری جنس از شهر می آورد و هرگز اختلاف حساب یا بگو مگویی هم در این مورد شنیده نمی شد ».

ایرنا

اخبار مرتبط :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاربر گرامي؛ قبل از فرستادن ديدگاه، قوانين اين بخش را مطالعه نماييد.