چرا ندوشن؟
قدری به این متن که به اختصارنوشته شده است تامل کنید وبا اطلاعات خوداین متن راتکمیل نمایید.
عدم توسعه ندوشن ازدیربازتا کنون درکجاست؟
برخی ازریشه های اختلافات در کجاست؟
قدری به این متن که به اختصارنوشته شده است تامل کنید وبا اطلاعات خوداین متن راتکمیل نمایید.
اما بعد:یکی از ادله بسیار مهم درپیدایش منطقه ندوشن داشتن مراتع وهوا واقلیم مساعد(ییلاق- قشلاق)واین باعث شده دامداری را در محوریت شغل ومنبع کسب درامد درآید بهر حال درقدیم هرکس ده راس گوسفند ویک حیوان داشته کاملا زندگی خود وخانواده اش تامین می شده است.چون تا یک قرن پیش صنعتی مدرن پا به عرصه جهان نگذاشته بود دردنیا فقط کشاورزی ودامداری وصنعت سنتی که مرتبط به بخش کشاورزی بود تامین کننده نیازجامعه شهری وروستایی بوده است در ندوشن صنعتی موفق بوده که به نحوی ارتباط پیدا می کرده به دامداری واین یک حقیقت انکار ناپذیراست.
سه پارمترموثردرترکیب جمیعتی ندوشن: همه صنعت گران درندوشن بدون استثنا ازمهاجرین هستند.
*- آهنگران سنتی:برای ساخت(نعل-تله- قبان–دوکارت –انبر-قندچین و……)
* – رنگ ریزان: برای رنگ کردن (پشم گوسفند-کرباس لباس چوپان-جاکت و…)
*- بافندگان:(بافت پارچه کرباس- دوخت بدرقه پنیر- لباس ولحاف و….)
*- مسکران: (سفیدکردن ظروف مسی ودیگ شیروماست و…)
*-پینه دوزان:(دوخت خیک ومشک –گیوه –یراق حیوانات و…)ودیگرکسبه ها …..
2- تعزیه داران ومروجین دینی از عقدا ودیگرنقاط
3- دامداران مهاجر: کوچ دامدان یک امرمرسوم بوده است براثر خشک سالی دامداران ندوشن کوچ می کردند به وزنه وفارس وبالعکس آنها به ندوشن واین کوچها بقدری تداوم داشته است که برگویش مردم ندوشن تاثیر گذاشته است برخی اصطلاحات ولغاتی که مردم ندوشن بکارمی‌گیرند برگرفته از زبا ن اصفهان وفارس و…بگذریم دامداران مها جری که سکونت دایم درندوشن اختیارکردند و دو گروهی که بیشترتاثیرگذاربودند عبارتند از:
*– عمده دامدارانی که از رباط پشت بادام به ندوشن آمدند وساکن شدند
*–عمده دامدارانی که ازبوانات فارس به ندوشن آمدند وساکن شدند. چون آنها عمده دامداربوده اند ودرآمد خوبی هم داشتند پس ازمدتی احترام وتکریم تبدیل به خان شدند وچون این خوانین هرکدام به منطقه خاصی تعلق داشته اند باهم تفاهم نداشتند، خان محله قلعه – خان محله بالا –خان محله پایین هرکدام قسمتی از ندوشن را برای خود مرز بندی کرده بودند و مریدی داشتند وحکومت می کردند اگرچه به ظاهر باهم تفاهم داشتند ولی درباطن رقیب یکدیگربودند چون منافع آنها در تضاد بود ولی برای اداره کردن ندوشن بین خود یک تقسیم کاری نموده بودند بهر حال همه آبادیها یک خان داشت که حرف اول آخر او می زد ولیکن ندوشن چندین خان واکنون الی ما شاا…واکنون باگذشت یک نسل از آنان گویش ورفتار آنان نسبت به توده مردم متفاوت است. بدیهی است این همه خرده فرهنگ ها باسلیقه های مختلف اخلاق ومنش های متفاوت بایکدیگرسرسازگاری ندارند وباعث عدم تفاهم اجتماعی گردیده است بدون این که کسی غرضی داشته باشد ولی این خرده فرهنگ ها مثل خوره به جان ندوشن افتاده وازدرون آنرا می بلعد ونتیجه ان یک کلنی گل مثل موریانه برجامی گذارد چون وحدت کلمه درظاهر و با طن وجودندارد.یابه عبارتی دیگرتک صدایی شنیده نمیشود بلکه صدها صدا بصورت غلغله درآمده است.چنانچه به فرض اگرهمه اعضای هییت دولت هم ندوشنی باشند وهمه چهره ماندگاروادیبان ندوشنی باشند امکان انجام کاری که قابل تحسین همگان باشد میسر نیست.وما ندوشنی ها تا این مسیر ادامه می دهیم باید حسرت عمران وآبادانی رابخوریم.
دیدگاهتان را بنویسید