به گزارش ندای ندوشن، زانست ايران نوشت: شب نشینی به عنوان یکی از سنتهای دیرینه ایرانیان امروز در جامعه رنگ باخته و دیگر مردم از آن استقبال نمیکنند.
در گذشته مردم برای دیدار از هم شبها دور هم جمع میشدند و بزرگترهای خانه با قصهگویی و طرح معما کوچکترها را دور خود جمع میکردند، اما امروز و با صنعتی شدن زندگی و ورود تلویزیون به خانهها این نقش کمرنگ شده و تلویزیون همه تنهاییهای مردم را پر کرده است.
در گذشته همسایهها برای جویا شدن از احوال همدیگر در شبهای طولانی زمستان دور هم در کرسی جمع میشدند و با قصه و شبچره شبهای سرد را میگذراندند.
جویا شدن از احوال همسایه سنت ایرانی ها در گذشته بود که هیچ گاه فراموش نمیشد، مردم با در کنار هم بودن و با حضور ریش سفیدان محله بسیاری از مشکلات خود را حل میکردند، اما امروز این کارکرد جای خود را به تلویزیون داده و مردم با تماشای تلویزیون روزگار خود را سپری میکنند، امروز مادربزرگهای دیروز از یاد رفتهاند و کسی به سراغشان نمیرود،
برای نسلهای گذشته خاطرات زیادی از شبنشینیها وجود دارد، که هنوز خاطرات خوب بزرگترهای خانواده را رقم میزند.
شبنشینیهای گذشته امروز تنها سایه و نام آن در زندگی ما باقی است، شبنشینی یکی از سنتهای ایرانی است که ریشه در آیین و فرهنگ این سرزمین دارد.
شبنشینیها گاه به بهانه یک مناسبت همچون شب یلدا و نوروز و دیگر عیدهای ملی و مذهبی برگزار میشد و گاه بیمناسبت اهالی خانه هوای دیدار دوستان و آشنایان خود را میکردند و شبی را دورهم جمع میشدند، گل میگفتند و گل میشنیدند و دست آخر با یک دل پر از خاطرههای شیرین و شنیدنی به خانه باز میآمدند.
آن موقعها، هنوز تلویزیون یک کالای لوکس به شمار میآمد نه یک عضو خانواده مثل امروز، البته آن موقع خبری هم از رایانه و شبکههای اجتماعی مجازی نبود، همه روبهروی هم مینشستند و با قصهگویی و تفالی به حافظ و خواندن قصهای از شاهنامه شب خود را به خوشی در کنار افراد فامیل و همسایه میگذراندند.
شبنشینیهای قدیم، یک مهمانی ساده و غیر تشریفاتی بود،به جای آوردن صله رحم، همدلی و همکاری در مواقع بروز مشکل، مشارکت در شادی و تقویت روابط اجتماعی از مزیتهای شبنشینی محسوب میشد و مردم می دانستند در صورت بروز مشکل میتوانند روی دوست و فامیل و همسایه حساب باز کنند.
در عصر جدید به دلیل افزایش جمعیت، آپارتمان نشینی یک ضرورت فضایی محسوب میشود،آپارتماننشینی یکی از انواع اقتباسهای معماری است و در حقیقت نوعی غربزدگی محسوب میشود که از این موقعیت تعارضاتی زاده شده است.
دیدگاهتان را بنویسید