دکتر مرتضی یزدی وی فرزند شیخ محمدحسین ندوشنی و صفیه یزدی بود.پدرش یکی از مجتهدین نوگرا و مشروطه خواه که به نمایندگی از مراجع هوادار مشروطیت از نجف عازم تهران شده به حمایت از آزادیخواهان برخاسته در سالهای بعد به نمایندگی مردم تهران راهی مجلس شورای ملی گردیده مدتی نیز عنوان مذهبی و حقوقی حاکم شرع تهران و ریاست بر دادگاه های دعاوی را داشت.مادر دکتر یزدی اما خواهر مجتهد معروف میرزای شیرازی و زنی روشنفکر و با سواد بود که پایه گذار یکی از نخستین مدارس مخصوص دختران تهران گردیده در انجمنهای زنان نواندیش اواخر عهد قاجار فعالیتها کرد.شیخ محمد حسین ندوشنی یزدی رییس سنی مجلس موسسان اول نقشی غیرقابل انکار در خلع قاجاریه داشت و به همین سبب در نزد پهلوی اول احترامی خاص یافته پسر دومش مرتضی یزدی از سوی حکومت و با دریافت بورس روانه آلمان شد.مرتضی یزدی ضمن ازدواج و تحصیل در آنجا به جراحی زبردست تبدیل شد به گونه ای که چندین بار به خاطر عملهای جراحی سخت از سوی وی دولت آلمان پرچم ایران را در بیمارستان محل خدمت وی به اهتزاز در آورد.دکتر مرتضی یزدی که در اوان جوانی بواسطه پدر مشروطه خواهش به منزل وکیل شجاع یزد میرزا محمد فرخی رفت و آمد داشت بعد فوت پدر به فرزندخواندگی ابراهیم حکیمی در آمده بود.مرتضی یزدی در آلمان با گروه سوسیالیستهای جوان ایرانی و دکتر تقی ارانی مرتبط شده به هنگام بازگشت به ایران از سوی شهربانی و در ارتباط با پرونده پنجاه و سه نفر بازداشت شد.بعد شهریور ۱۳۲۰و آزادی از زندان به همراهی دیگران دوستان و برخی شاگردان ارانی و به پشتوانه اعتبار سلیمان میرزا اسکندری و برادر ارشد خود شیخ محمد یزدی مدیر با سابقه دستگاه ثبت اسناد و احوال دوره رضاشاه بود که حزب توده را بنیان نهاد.دکتر یزدی در کابینه ائتلافی حزب توده با قوام به وزارت بهداری رسید.در جریان ترور نافرجام شاه در نیمه بهمن ۱۳۲۷به همراه گروهی از رهبران حزبی دستگیر و مدتی نیز به یزد تبعید شد.وی در دوره زمامداری رزم آرا به همراه برخی زندانیان توده ای از زندان قصر گریخت.در سالهای نخست وزیری مصدق به عرصه پرتلاطم سیاست بازگشت و بعد کودتای۲۸مرداد دوباره دستگیر و این بار به اعدام محکوم شد اما چند عامل باعث عفو و بخشودگی وی گردید.اول اینکه محمدرضاشاه خاندان پهلوی را مدیون تلاشهای شیخ محمدحسین یزدی در مجلس موسسان اول میدانست.مورد دیگر اما پادر میانی سیدضیاطباطبایی و نیز ابراهیم حکیمی بود که هر دو به خان عموهای دربار معروف بودند و بواسطه سابقه شان در امر سیاست شاه حرفشان را زمین نمی انداخت که اولی بواسطه هشهری بودن و دومی به موجب پیمان فرزند خواندگی به میان آمده جان دکتر یزدی را از مرگ رهانیدند.دکتر مرتضی یزدی بعد ساله زندان در اواخر دهه چهل آزاد شد و پس از آزادی پسرانش حسین و فریدون از زندان آلمان شرقی به سفرش شخص شاه در سال ۱۳۵۶در کاخ نیاوران به دیدار شاه رفت.وی در آن سالها مطبی داشت در تهران و به امر طبابت مشغول بود.دکتر یزدی تا اوایل ده شصت زنده بود و بعد انقلاب هیچگاه به سیاست نظر نکرد.
باسلام دکتر یزدی اگر به حزب توده و پان ایرانیست ملحق نمیشد حتمادران دوران نخست وزیر میشد ….
و اگر پدرشان هم با ورود به مجلس شورای ملی پا به عرصه سیاست نگذاشته بودند به احتمال زیاد یکی از مراجع تقلید نجف بودند…