این مقاله سعی در بیان این حقیقت دارد که مشکلات متعددی که در هر جامعه وجود دارد، با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند واز یکدیگر تاثیر می پذیرند. پیدایش مشکل در یکی از ابعاد، دیگر جنبه ها را نیز دچار مشکل می کند. بهتر است این موضوع را با ذکر مثال، از نگاه خرد (فردی) وکلان (اجتماع) عنوان نمایم : شخصی و جامعه ای را در نظر بگیرید که دچار مشکلات اقتصادی است و در حال حاضر در زمینه های دیگر، دارای مشکل خاصی نمی باشد.
به طبع، مشکلات اقتصادی پیوسته و طولانی مدت و فشارهای ناشی از آن، به مرور باعث می شود که شخص وجامعه دچار استرس، افسردگی و غم، عصبانیت، پرخاشگری، ترس و به طور کلی به هم ریختن اعصاب و روان گردد و مشکلات روانشناختی بسیاری را ایجاد کند. بروز مشکلات اقتصادی و روانشناختی، آرامش فردی و اجتماعی را می گیرد و در نتیجه احتمال دارد در جامعه نیز دست به عملکردها و رفتارهای نادرست و ناپسندی زنند که باعث تنزل موقعیت اجتماعی می شود؛ و مشکلات اجتماعی نیز رقم می خورد حال فردی که عصبی است و آرامش درونی ندارد، آیا می تواند مسئولیت ها و وظایف شغلی خود را به خوبی و شایستگی انجام دهد؟!
مسلم است که نمی تواند؛ چرا که در هر حرفه ای، داشتن تمرکز و ذهن آرام، از ابتدایی ترین و در عین حال اساسی ترین لازمه هاست؛ بنابراین موقعیت شغلی این فرد نیز به خطر می افتد. حال زندگی خانوادگی چه می شود؟ فردی که عصبی، افسرده و پرخاشگر است و مشکلات اقتصادی نیز دارد، چگونه می تواند نیازهای خانواده را از لحاظ مالی و عاطفی پاسخگو باشد؟ چگونه می تواند مطالبات خانواده خود را تامین کند؟ پس چنین شخصی نمی تواند خواسته های خانواده اش را به درستی و به نحو احسن تامین کند و در نتیجه ممکن است مشاجره های خانوادگی اتفاق افتد که نتیجه ای جز سست شدن پایه های زندگی وسردی خانواده ندارد.
همچنین فرزندان در چنین خانه ای، آرامش و تمرکز لازم برای تحصیل و کسب علم را ندارند و آسیب های جدی و جبران ناپذیری به دانش و علم آموزی آنها وارد می شود. پس مشکلات خانوادگی و تحصیلی نیز از دیگر پیامدها می باشد. از سویی دیگر فشارهای اقتصادی که فرد را درگیر کرده است، سبب از هم گسیختگی روانی فرد شده و باعث می شود که دست به کارهای ناپسندی بزند که شایسته فرهنگ وی نیست و این یعنی، جایگاه فرهنگی این فرد، شدیدا دچار لغزش و بحران می شود و او را به عنوان یک شخص بی فرهنگ (به معنا و مفهوم عام )معرفی می کند و شخصی که از لحاظ فرهنگی جایگاه خوبی نداشته باشد در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و… هم کم فرهنگ رفتار و عمل می کند و در بقیه جنبه ها هم با آسیب جدی روبرو می شود.
داستان کوتاه محبت زنجیره ای Short story مشکلاتی که به صورت زنجیره ای در حرکت می باشند
وقتی فرد با چنین مشکلاتی روبرو گردد، ممکن است مجال کمتری برای فکر کردن به محیط زیست، اهمیت حفظ و نگهداری آن داشته باشد وکمتر تلاشی برای جلوگیری این مشکلات انجام نماید. بعد دیگری که بیشتر جنبه کلی دارد و مشکلات و دغدغه های موجود در آن، بر زندگی تک تک افراد موثر است و به قولی بیشتر از کلان به خرد می رسد، مشکلات سیاسی می باشد. جامعه ای که دچار مشکلات وبحرانهای سیاسی می باشد، بی ثبات می گردد. جامعه ای که ثبات و استحکام نداشته باشد، نمی تواند پاسخگوی مردمانش باشد و زمینه ساز بی اعتمادی و ترس و… بین مردم جامعه می شود. در جایی که این عوامل حکمفرما گردد، چطور میتوان انتظار داشت که به فرهنگ، اقتصاد، اجتماع و محیط زیست و موضوعات دیگر تاثیر نگذارد؟!
و در پی آن به مرور و سلسله وار دیگر مشکلات به آن اضافه نگردد؟ چنین جامعه ای چگونه می تواند شاهد آرامش و آسایش مردمان خود باشد؟ در چنین جامعه ای، افراد حتی قدرت تحمل و گفتگو با یکدیگر را ندارند و گاهی درگیری های داخلی در چنین اجتماعی پیش می آید که خطرات و خسارات ناشی از آن، بیش از حملات و درگیری های خارجی می باشد. پس نیاز است که یک جامعه در تمامی ابعاد توسعه و رشد نماید. و اگر تنها یک قسمت از آن جامعه توسعه یابد، یعنی آن جامعه هنوز مشکل دارد و به تکامل نرسیده است و این همانند خودرویی است که تا وقتی همه اجزا و قسمت های آن، صحیح و سالم و در مکان صحیح نصب نباشند، نمی توان آن اتومبیل را به حرکت درآورد؛ چه برسد که با آن به مسابقه رفت و گاهی نیز آسیب دیدن یکی از اجزا می تواند خرابی بقیه اجزا را به دنبال داشته باشد. این مثال بیشتر برای یک فرد آورده شد؛ که این فرد از درون یک جامعه بیرون کشیده شده است و به قول معروف، یک خرد از میان کلان می باشد.
اما می توان تمام این زنجیره مشکلات را به یک جامعه بسط داد؛ چرا که رفتار و عملکرد تک تک افراد در زمینه های مختلف ( فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی، شغلی، خانوادگی، تحصیلی، زیست محیطی و …) بر اوضاع جامعه تاثیرگذار است. یادمان باشد که : ” بخاطر میخی، نعلی افتاد. بخاطر نعلی، اسبی افتاد. بخاطر اسبی، سواری افتاد.
بخاطر سواری، جنگی شکست خورد. بخاطر شکستی، مملکتی نابود شد. و همه اینها بخاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود!” ودر اینجا منظور از میخکوب، تک تک افراد جامعه و نهادهای رسمی و دولتی و حکومتی می باشند و منظور از میخ کوبیده شده، رفتار و عملکرد همه در ابعاد وجنبه های مختلف گفته شده است که عملکرد مثبت و منفی تبعات ونتایج خاص خود را به همراه دارد. در این مثال مشکل اقتصادی به عنوان سر رشته زنجیر بود اما هر یک از مشکلات روانشناختی، سیاسی، فرهنگی، هنری و اجتماعی (خانوادگی، تحصیلی، زیست محیطی، امنیتی، سلامتی و. . .) به تنهایی می تواند سر رشته و آغازگر این زنجیر باشد و به مرور دیگر مشکلات را سلسله وار پدیدار نماید و عامل باشد .
اما تاسف بار است که یکی از این حلقه ها را کم اهمیت بنگریم و چشم پوشی کنیم. آن وقت است که از زمین و آسمان بلا می بارد. بنابراین لازم است افراد، خانواده ها و نهادها در صورت بروز یکی از این مشکلات در خود، خانواده و جامعه به جد دقت نمایند و مواظب باشند که به دیگر جنبه ها سرایت ننماید. البته نمی توان بروز چنین مشکلاتی را برای هر فرد و جامعه با درصد و ضریب معین و کاملا مشخصی تعریف کرد؛ چرا که این مشکلات با احتمالات متغیر و متفاوتی در افراد و جوامع مختلف شکل می گیرد.
پس بیابید در جامعه خودمان نیز حلقه های این زنجیر را بیشتر با تدبیر و دقت، پویا و کارشناسانه در کنار هم قرار دهیم و زنجیره ای محکم بسازیم که کمتر آسیب ببیند و متلاشی نشود…. با یاری خدا برای رسیدن به این مهم، می طلبد دولت محترم و تک تک افراد جامعه یاری دهند تا بتوان همه زمینه های جامعه را رشد داده و با یکپارچگی، همدلی و انسجام ملی، بار مشکلات را کم و کمتر کرده و به توسعه پیشرفت و بالندگی همه ایران و ایرانیان برسیم وببالیم.
نویسنده : داریوش کشاورز
دیدگاهتان را بنویسید