به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی پایگاه تحلیلی خبری ندای ندوشن؛شعر زیر یکی از اشعار محلی استاد سید فضل الله طباطبایی ندوشن (امید) به گویش ندوشنی است که ۱۹ سال پیش در شهر قم سرودند و مورد استقبال مردم مناطق مختلف یزد به ویژه مردم فرهنگ پرور ندوشن قرار گرفت. اصطلاحات خاص منطقه ندوشن داخل علامت”” آمده است.
“وًختی” رُو کُوه ” بُلَن” ” صُب” میشَه “اُفــتو” می زَنَه
قُرصِ خورشید ؛ کشیده تو صُورتِ ” شُو” می زَنَه
نِدوشن از “خُو” ناز “وَر می خیزه” ” مِثّ” “عارُوس”
خورشید خانُم ” رو بُونای کاهگِلی” پَرتُو ” می زَنَه
“کوه دُزُّک” می بینه توی “کِشون” پایِ نَسیم
کنارِ “جُوغ” میّا” دسُّش تو سینه ی “اُو” می زَنَه
“اُو” آبادی که از سینه ی صَحرا می جوشه
پَر و پاش “خَسّه” می شه “بَسکی” که سگ دو می زَنَه
توی “کُرتِ” گَندُما تا می رسه وِلُو می شه
دو سه تا کَلّه مَلَق پای خوشه های جُو می زَنَه
ای خوشا وَختی که بادِ خُنُک از سمتِ شُمال
نی و سُرنا میارَه “گُردَه ی” “مَندو” می زَنَه
“سَر اُو ده ” ” پَسینا” گلّه ی آبادی میاد
هَزار ماشاالله “قُوچاش” شاخ تو دلِ “گُو” می زَنَه
شهری ها میگَن : خوشا حال شما مَردُم دِه
وَختی از دودِ ماشین دلِ اونا “هُو” می زَنَه
گرچه کم کم نِدوشَن “دَره” می شه گَلُ و گُشاد
زور آباد “مُشتُ و لَقَت” دَندَه ی دِهنو می زَنَه
هَنوزَم رو سِفیده ؛ قلعه “هادِر باش” می خونه
توی بُرجُک روزگار صدای بِر نُو می زَنَه
هَنوزَم ” بیدار باش” از سینه ی مَزار میّاد به گُوش
روزگار سیلی تو گُوشِ آدمای خُو می زَنَه
“چَشُ وچَزََّق” نخوره هَر که داره شِعرُ و شُعُور
کُور بِشّه “پَل” بِشینه هَر کِه “چِل و چُو” می زَنَه
شیرین از وَختی شِنیده غَزلِ عِشق وُ (اُمید)
شُوُ و روز پای بیسُتُون صدای خُسرُو می زَنَه
بسیار زیبا و دلنشین بود. لذت بردم.
با سلام از اقدام ارزنده شما در این زمینه سپاسگذارم.
جالب است.دست شما درد نکند.
خیلی زیبا سرودند. دستتان درد نکند. خدا پشت و پناه شما و آقای طباطبایی .
ممنون بسیارزیباست