ندای ندوشن: مسیحی باشی یا مسلمان، شیعه باشی یا سنی، اصلا به هیچ دینی هم اعتقاد نداشته باشی، آدمی نیست که با نگاه کردن به چشمان کودکی معصوم برای لحظه ای هم که شده احساس لطیفی شبیه آرامش به او دست ندهد.
کودک که باشی خانه ات کنار ساحل و دریا باشد می خواهی هر صبح و غروب فارغ از اینکه در اطرافت بزرگترها چه مشغله هایی دارند با پای برهنه روی شن های ساحل با دوستانت بدوی، قدم بزنی، فوتبال بازی کنی، سر به سر دوستانت بگذاری و دست آخر هم که خسته شدی غروب خورشید را نگاه کنی و به خانه بروی و طبیعتا ماهی خواهی خورد چرا که پدرت ماهیگیر است.
مگر کودکان غزه چه می خواهند؟
کودک که باشی نمیدانی بمب چیست و تفنگ تا چه حد نامرد است فقط برایت وسیله بازی است و تفنگ تو دو انگشت دستت هست و صدای کیو کیو بنگ بنگش را هم از خودت درمیاوری و حتی نمیدانی اصلا چرا این بازی را می کنی و اسلحه ی فرضی خود را سمت دوستت می کشی ولی یک چیزی را می دانی که هر چه قدر هم با این اسلحه شلیک کنی دوستت نخواهد مرد و اتفاقی برایش نمی افتد کودک هم که باشی میدانی این فقط یک بازی است.
اما انگار اسرائیل فکر می کند این دستان کوچک کودکان غزه واقعا تفنگ به دست دارند و سمت آن ها گرفته و شلیک می کنند که اینطور بمب بر سر این کودکان می اندازد!
پسر بچه هایی که می روند لب ساحل جلوی خانه شان، تا بازی کنند، برای اسرائیل چه تهدیدی دارند که موشک هایش را بر سر آن ها می اندازد؟ و بازی کودکان را به خون بازی تبدیل می کند؟ وقتی که یکی از کودکان درجا کشته می شود و حتی رسانه ها هم جرئت نشان دادن بدن سوخته و تکه تکه شده کودک را روی شن های ساحل ندارند، بقیه هم بازی های کودک هم به اطراف پرتاب می شوند و زخمی..
این خبر را شبکه «TF1» فرانسه گزارش میدهد ولی حتی جرئت نشان دادن بدن کودک را ندارد و تصاویر را شطرنجی نشان میدهد، اما دوربینش را روی چهره ی بهت زده مادر کودکان زوم می کند که در شوک است و در ساحل می دود، فریاد می زند، بر صورت خود می کوبد و اشک می ریزد…
این، حکایت این روزهای غزه است که هر روز پدر و مادری داغدار فرزندشان می شوند. شمار کشته شده های فلسطینی از دوهفته قبل تا کنون به بیش از ۵۳۷ نفر رسیده است و دوهزار و ۵۰۰ نفر هم زخمی شده اند. فقط در روز پنج شنبه ۶۵ نفر در نوار غزه به شهادت رسیده اند که ۱۵ نفر آن ها زیر ۱۸ سال بوده اند. این در حالی است که ۸۰ درصد کشته شدگان غیر نظامی هستند.
شهر کوچکی که ۲۰۰ کیلومتر طول و ۱۰ کیلومتر عرض دارد، و نزدیک به ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در این باریکه زندگی می کنند، دارای تراکم جمعیت بالایی در جهان است، بنابراین به طور تقریبی در هر یک کیلومتر خاک این منطقه چهار هزار و پانصد نفر زندگی می کنند.
برای همین است که هر بمب اسرائیل که بر سر مردم غزه می ریزد این مقدار مردم عادی را به کام مرگ می کشاند.
وقتی اشک های نماینده دائم فلسطین در شورای امنیت “ریاض منصور” از جنایت اسرائیل بر صورتش جاری می شود و مردم کمپین « کشتن همنوعان خود را متوقف کنید » راه می اندازند و خلاصه در گوشه و کنار دنیا دل آدم ها از دیدن این همه جنایت به درد می آید و صدای همه را درآورده، باز هم اسرائیل کار خود را می کند و آمریکا موزیانه حمایتش می کند.
علت برقرار نشدن آتش بس در غزه فقط به خاطر این است که اسرائیل گوش هایش را گرفته و چشم هایش را بسته، لیست شروطی که حماس برای آتش بس اعلام کرده بود کاملا شروطی مدنی بود:
عقبنشینی نیروهای دفاعی اسرائیل و رخصت دادن به کشاورزان برای کشت زمینهایشان تا محدوده خط حائل
آزادی همه زندانیانی که در جریان مبادله گیلعاد شلیط آزاد شده بودند و مجدداً دستگیر شدهاند
پایان محاصره و باز شدن گذرگاهها
باز شدن بندر و فرودگاهی تحت مدیریت سازمان ملل
گسترش محدوده ماهیگیری
نظارت بینالمللی بر گذرگاه رفح
تعهد اسرائیل به آتشبسی ده ساله و عدم پرواز هواپیماهای اسرائیلی در محدوده هوایی غزه
اجازه دادن به ساکنان غزه برای دیدار از اورشلیم و نماز خواندن در مسجدالاقصی
تعهد اسرائیل به عدم دخالت در سیاست داخلی فلسطینیان از جمله تشکیل حکومت واحد
باز کردن بخش صنعتی غزه.
کار اسرائیل به جایی کشیده شده است که گیدیون لوی، عضو شورای سردبیری روزنامه اسرائیلی هاآرتص در مقاله ای می نویسد: اسرائیل ترجیح میدهد که گوشهایش را بگیرد و تقاضاهای طرف مقابل را نشنود. حتی زمانیکه آن تقاضاها برحقاند و سازگار با منافع بلندمدت اسرائیل. اسرائیل ترجیح میدهد با بیرحمی به حماس حمله کند، بیهیچ هدفی مگر انتقام. تنها بخت برای راه حلی واقعی درست خلاف کاری است که اسرائیل میکند. بندری در غزه برای صدور توتفرنگیهای بینظیرش؟ چه ارتدادی از نظر اسرائیلیها! بار دیگر ارجحیت با [ریختن] خون فلسطینیهاست تا [صدور] توتفرنگیهایشان.
بله ماجرا از آنجا شروع می شود که در روز ۱۵ ماه مه، نیروهای اسرائیلی دو جوان فلسطینی را در شهر کوچک بیتونیا در کرانهی باختری کشتند، قتل خونسردانه و خونبار آنها توسط یک تک تیرانداز، بر روی یک نواری ویدئوئی ضبط شد. اسامی آنها- ندیم نوارا و محمد ابو التحریر- به فهرست بلندبالای چنین کشتارهایی در ماهها و سالهای اخیر اضافه شد. قتل سه نوجوان اسرائیلی، که دو تن از آنها خردسال بودند و در ماه ژوئن در کرانه اشغالی باختری ربوده شدند، شاید قتلی در تلافی قتل کودکان فلسطینی بود.
و این مسئله پیش از هرچیزی بهانهای دیگر برای تخریب اتحاد و وحدت شکننده در کرانه باختری را فراهم کرد. زندهزنده سوزاندن یک جوان فلسطینی در اورشلیم و چه درمورد تیراندازی مرگبار به دو نفر دیگر، آن هم به خاطر نوعی سرگرمی صرف در بیتونیا یا قتلعام تمامی خانوادهها در غزه، باید یادآور شد که این اعمال تنها زمانی میتوانند صورت گیرند که از قربانیانشان انسانزدایی کنند و آنها را به حیوان محض تقلیل دهند.
اتفاقی که خواهد افتاد این است که زندگی بعد از شما ادامه خواهد داشت و لعن و نفرین مردم است که نثارتان خواهد شد و همواره از شما به بدی یاد خواهند کرد این همه جنایت و خونخواری نتیجه کج فهمی های اسرائیل است که جز خود و خواسته هایش نمی شناسد به امید روزی که این رژیم ظالم از روزگار محو گردد.
حنانه تاج احمدین
دیدگاهتان را بنویسید