نمد فروشی هر روز صبح که بر سر کار حاضر می شد، اولین کاری که می کرد، زدن یک دست کتک مفصل به شاگرد مغازه بود. شاگرد بی نوا و غافل از همه جا، بعد از آن که کتک را می خورد با گریه و زاری می گفت: چرا مرا می زنی ارباب؟ و ارباب می گفت: می زنم تا حواست باشد تا مبادا این نمدها را دزد ببرد. شاگرد می گفت:خب، حالا که نبرده است و صاحب مغازه می گفت: برای همین است که می زنم تا حواست جمع باشد.
روز بعد که فرا می رسید، دوباره همین اتفاق تکرار می شد. یک دست کتک مفصل برای شاگرد و باقی ماجرا….
این ماجرا هر روز ادامه داشت تا این که بالاخره وقتی یک روز نمد فروش وقتی وارد مغازه شد، مغازه را طور دیگری دید؛ هیچ نمدی باقی نمانده بود و دزد همه نمدها را دزدیده بود.
آن روز مغازه دار وقتی شاگرد را دید، دیگر کتکش نزد. شاگرد انگشت حیرت بر دهان که “چرا نمی زنی پس؟” . نمد فروش گفت: می زدم تا مراقب نمدها باشی و حواست به نمدها باشد، حالا که نمدها از دست رفته اند، برای چه بزنم. همه زدنهای من از برای این بود تا دزد، نمدها را نبرد، حالا که نمدها را برده اند، دیگر زدن، چه فایده ای دارد.
خبرنگار و خبرنگاری، حکم آن نمد فروش را دارد که مدام هر روز غر می زند، داد می زند، نیش می زند وتلنگر می زند و از همین زدنهاست که خیلی های دیگر از دست خبرنگار و خبرنگاری گلایه مندند. اما این “زدنها” از باب آن است تا مبادا “نمدها را دزد ببرد” و فرصت های کشور از بین برود و زمانی برسد که ببینیم همه فرصت ها را، دزد زمان و دزد سوء مدیریت و یا هر دزد دیگری، به یغما برده است…. آن روز دیگر مغازه دار، کاری با شاگرد مغازه نخواهد داشت.
حالا نوبت آن است تا یک بار هم شده دوباره از خودمان بنویسیم و البته از مخاطبانمان. بابت همه کاستی هایی که داشته ایم از همه مخاطبانمان پوزش بخواهیم. آنجا که ناخواسته شعور مخاطب را بازی گرفته ایم، ابراز شرمندگی کنیم و بگوییم که در مرام ما، مخاطبی که نوشته ما را می خواند، عزیز است و وگرانقدر و باید محترم شمرده شود. مدیری را اگر آزرده ایم، پوزش بخواهیم و کلا همین هفدهم مرداد ماه است که می آییم تا بگوییم ما چیزی غیر از آنچه که این جامعه به ما یاد داده است، نمی خواهیم.
ادعاها . حرف ها و خوسته های ما به اندازه همین جامعه ایست که در آن زندگی می کنیم و همین جامعه، به ما یاد داده است تا مطالبه گر باشیم و خبرنگار….
خبرنگاران پایگاه تحلیلی خبری ندای ندوشن
باسلام.تبریک ماراپذیرا باشید. امیداست بیشتر ازپیش درکارتان موفق باشید.
ضمن تبريك روز خبرنگار به مخبران صديق و شهيدان خبرنگار دفاع مقدس اقاي خبرنگار پس لطفا عنايت فرماييد به فرمايش خودتان يه تلنگري به مسولين بخش و شهرستان بزنيد كه جرا
1- از ه واحد نانوايي در شهر هميشه تعطيل اند ؟
2-سهميه ارد چه ميشود؟ متولي نظارت كيست؟
3-چرا آمبولانس با40دقيقه تاخير مِي ايد
چرا دكتر با35 دقيقه انتظار بايد برسر بيمار حادثه ديده بايد
4-چرا كسي پاسخگو نيست
((آ«ي رسالت و وظيفه شما ست كه چراها را مطرح كنيد و ازمسئولين پاسخ شنويد)) موفق باشيد .
سلام. درادامه چراهای قبلی “1.چرا کسی برکاروقیمت لبنیات فروشان نظارتی ندارد؟2.چراشهرمون مردم متحد ندارد؟3.چراچراجاده فولاد جای حرکت دوتاماشین نداردفقط اندازه مسیرفرغون میباشد!!!!!!!!!4.چرانیوک با100نفرجمعیت برای خودش اورژانس گرفته ولی مانه!!!!چررررررررررررررررا؟؟؟؟؟؟
عالی بود. من به عنوان یک خبرنگارمطالب زیادی را در سایت های مختلف به مناسبت این روز خواندم. ولی این مطلب عالی بود. آفرین بر خبرنگاران این سایت که در این روز چنین متواضعانه خود را نقد کردند. چنین اخلاقی ستودنی است. موفق باشید دوستان